سیاست فرهنگی ایران در قبل و بعد از انقلاب اسلامی

فاطمه پیروزنژاد - اعظم ملکان فرد - شهره فلاحتی

 

سیاستگذاری فرهنگی شامل اصول، اهداف و راهبردهای کلی و عملیاتی شده‌ای است که به نوع عملکرد یک نهاد اجتماعی و گاه جامعه‌ای حاکم باشد. به این معنا که مجموعه‌ای نظام یافته از اهداف طولانی مدت را برای آنها تبیین و تعریف می‌نماید و این شامل ابزارهای وصول به آن اهداف نیز می‌باشد که در واقع نوعی توافق رسمی میان مسئولان و مدیران با برنامه‌هایشان به منظور تسهیل در تحقق و دسترسی به آن اهداف.

در این میان جهانی شدن به دلیل تغییراتی که در سطوح گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد می‌کند برای سیاست فرهنگی کشور ما هم محدودیت آخرین است و هم فرصت ساز! نقش دولت‌ها در این سیاستگذاری و تلاش آن‌ها برای حفظ، گسترش و تقویت فرهنگ ملی‌شان تحت تأثیر همین جهانی شدن قرار دارد؛ این مهم در پاره‌ای موارد دست نیافتنی می‌نماید و بسیاری از فعالیت‌های فرهنگی جنبه تجاری به خود گرفته‌اند! بر همین اساس برای بررسی وضعیت سیاستگذاری و برنامه‌ریزی فرهنگی در ایران، باید آن را به دوره‌های مشخصی تقسیم کرد:

این تقسیم‌بندی می‌تواند شامل:

معیارهای درونی حوزه فرهنگ                    بر مبنای تدوین و تصویب قوانین

معیارها و موضوعات خارج از فرهنگ                 شامل تحولات و جریانات اصلی سیاسی و اقتصادی‌اندو رایج‌تر است.

در ایرن این تقسیم‌بندی بیشتر براساس دوره‌های سیاسی صورت گرفته است:

1-       دوره قاجاریه : 1304-1285

2-      دوره مشروطه: 1304 - 1285

3-      دوره پهلوی اول : 1320 - 1304

4-      دوره پهلوی دوم : 1357 - 1320

5-      جمهوری اسلامی : 1357 تاکنون

برنامه‌ریزی و سیاست فرهنگی در ایران سابقه طولانی ندارد و به سال 1347 ش برمی‌گردد که اولین متن سیاست فرهنگی ایران تدوین شد.

سال 1347 ش ارائه طرحی توسط شورای عالی فرهنگ و هنر __________ تأیید مقام اول کشور.

این متن شامل : یک مقدمه و هفت فصل

و در اینجا به اهمیت تدوین آن اشاره شده «با تحولات عظیم اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و .. در سال‌های اخیر»

اکنون جامعه ما نیز باید بر مبنای فرهنگ ملی استوار و برای ایرانیانی که از این پس در یک جامعه صنعتی زندگی خواهند کرد، به کار آید!»

پیرو تمام این تلاش‌ها جامعه باید پیرو و تابع یک سیاست کلی باشد که عبارت است :

«مجموعه اصول و تدابیری که مسئولیت‌های دولت و چگونگی فعالیت‌های آن و سازمان‌های غیردولتی را در امور فرهنگی و در جهت رسیدن به اهداف خاص آن مشخص و تعیین می‌کند.»

1-      فرهنگ برای همه

2-      توجه به میراث فرهنگی

3-      فراهم آوردن و زمینه‌سازی برای ابداع و نوآوری فکری و هنری با بیشترین امکانات.

4-      شناساندن فرهنگ ایران به جهانیان

در کنار این چهار اصل کلی، اصولی دیگری نیز در دستورالعمل این سیاست کلی قرار گرفتند که عبارتند از :

-         همگامی سیاست‌های آموزشی و علمی کشور در راستای سیاست‌های فرهنگی

-         درنظرگرفتن خصوصیات محیط‌های اجتماعی در تدوین برنامه‌ریزی فرهنگی مانند خانواده، روستا، کارخانه...

-         توجه به سرمایه‌گذاری‌های خصوصی و مشارکت و همکاری متقابل میان گروه‌های گوناگون اجتماعی

-         توجه خاص به آداب و رسوم زندگی جمعی و آنچه که متناسب با مقتضیات زمان باشد.

با تدوین این سیاست‌ها برنامه‌های سالانه وزارتخانه‌های فرهنگی پیرو همین اهداف و مبانی سیاست‌گذاری گردید.

سیاست فرهنگی سازمان‌های وزارت فرهنگ و هنر – اطلاعات و جهانگردی پیرو همین سیاست مورد بازنگری قرار گرفت.

با توجه به تمامی این سیاست می‌توان تا پیش از انقلاب برنامه‌های فرهنگی به ترتیب خاصی بین موضوعات فرهنگی نه گانه‌ای تقسیم می‌شد که شامل:

-         آداب و رسوم                               - روابط فرهنگی

-         آموزش                                       - زبان ملی

-         امور دینی و مذهبی                     - میراث فرهنگی

-         جهانگردی و ایرانگردی                    - و هنر

-         رسانه‌ها

هر چند هدف از تمامی این برنامه‌های همه جانبه کمک به آماده‌سازی بستری مناسب برای تحقق آرمان‌های بلند مدت فرهنگی بود؛ اما هر برنامه‌ای در راه تحقق آرمان‌های خود به موانع و مشکلاتی نیز بر می‌خورد که اهم نقاط ضعف این برنامه‌ریزی فرهنگی در پیش از انقلاب عبارتند از :

1-      وجود مراکز موازی تصمیم‌گیری (وجود مراکز رسمی و قانونی و مراکز غیررسمی، واسطه‌ها، درباریان – محافل حکومتی و....)

2-      توسعه فرهنگی غیرمشارکتی (سلسله مراتبی از بالا هیچگونه مشارکتی را حتی در سطح نخبگان فرهنگی و کارشناسان نمی‌پذیرد و به تقاضای اجتماعی ناظر نبوده و رسوخ به داخل مشکل بود.)

3-      ضعف ساختار نظارت و ارزیابی (امکان ارزیابی نارسایی‌های برنامه‌ها و تصحیح خطاها کاهش می‌یافت و قرار داشتن دستگاه‌های ارزشیابی و نظارت در داخل مجموعه‌ها و تأثیر ملاحظات مدیران، کارآمدی آنها را سلب می‌نمود...)

4-      تقدم نهادسازی بر نهادینه سازی (با گسترش حوزه (فرهنگی) دولت خود را موظف می‌داند که به تناسب گسترش حوزه‌های فرهنگی و هنری سازمان‌های فرهنگی نیز گسترش یابند که به مرر زمان دستگاه‌های عریض و طویلی را به وجود آورند نه تنها به جای یاری رساندن به فرهنگ و هنر سدی بر سر راه توسعه و پیشرفت فرهنگ شدند.

 

سیاست فرهنگی ایران در بعد از انقلاب:

اولین برنامه‌ریزی فرهنگی ایران تحت عنوان: «اصول سیاست فرهنگی جمهوری ایران» در سال 1371 ش تهیه و به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید.

اهداف کلی آن عبارتند از :

1-      اهداف فرهنگی

2-      اهداف سیاست فرهنگی

3-      اصول سیاست فرهنگی

4-      اولویت‌ها و سیاست‌های کلی، اجرایی و مراکز نظارت، اجرا و هماهنگی

در پیشگفتار سیاست مذکور به قلم احمد مسجد جامعی آمده است :

«سیاست فرهنگی، نوعی توافق رسمی و اتفاق نظر مسئولان و متصدیان امور در تشخیص، تعیین و تدوین مهم‌ترین اصول و اولویت‌های لازم و ضروری در فعالیت فرهنگی می‌باشد و راهنما و دستورالعملی برای مدیران فرهنگی خواهد بود.»

در مقدمه با بیان اهمیت فرهنگ و برنامه‌ریزی فرهنگی، مفهوم سیاست فرهنگی بیشتر تشریح شده و سپس چند نکته ضروری درخصوص سیاست فرهنگی کشور آورده شده است. از جمله این نکات:

الف) سیاست فرهنگی، سیاست انقلاب اسلامی است.

ب ) سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی متخذ از جهان بینی و انسان‌شناسی اسلامی است.

ج ) اندیشه‌ها و دیدگاه‌ها و فتاوای حضرت امام خمینی(ره) بر سیاست فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران حاکم است.

د ) قانون اساسی به عنوان مظهری دیگر از بینش فرهنگ اسلامی و جلوه‌ای از افکار و اندیشه‌های امام و رهبر، الهام‌بخش و استحکام بخش سیاست فرهنگی است.

اهداف این سیاست‌ها عبارتند از :

-         اولویت دادن به کودکان و نوجوانان

-         اولویت دادن به کشورها و جوامع اسلامی و ایرانیان خارج از کشور

-         شناسایی و کشف استعدادها و خلاقیت‌های فرهنگی، هنری و آموزشی و تربیت نیروی انسانی.

-         حمایت مالی و معنوی از مراکز و فعالیت‌های فرهنگی و تشویق و ترغیب آن‌ها در جهت خلق آثار و ابداعات فرهنگی و هنری.

-         اولویت‌ دادن به مقام زن

-         ایجاد زمینه‌های مناسب جهت بهره‌گیری مطلوب از اوقات فراغت و تفریح

-         افزایش ظرفیت مراکز فرهنگی

-         تشویق سرمایه‌گذاری و مشارکت مردم

-         سازماندهی بازار، ترویج محصولات فرهنگی و اصلاح شبکه‌های توزیع

در ادامه این سیاست‌ها : «مسئولیت نظارت و ایجاد هماهنگی لازم در اجرای سیاست فرهنگی بر عهده‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی است. که تحت سیاست رئیس جمهور می‌باشد»

وزارتخانه‌های فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، فرهنگ و آموزش عالی، بهداشت وزارت امور خارجه، صدا و سیما و تربیت بدنی به طور خاص مجریان سیاست فرهنگی نظام جمهوری اسلامی اند.»

·         سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی مبتنی بر تعریف بسیار وسیعی از فرهنگ و فعالیت‌های فرهنگی است؛

از این رو بسیاری از مواردی را در خود جای داده که ارتباط اندکی با فرهنگی دارد. کلی نگری سیاست فرهنگی کشور موجب پراکنده کاری و دخالت دولت در تمامی عرصه‌ها می‌گردد که نیازی به دخالت دولت در آن‌ها نیست.

·         مشخص نبودن اولویت موضوعات فرهنگی و عدم توضیح و تشریح برخی از اصول و اهداف و سیاست فرهنگی جمهوری ایران که این ضعف مشکلات زیادی را در هنگام اجرای طرح‌ها پدید آورده است.

·         وجود مراکز متعدد برنامه‌ریزی و سیاستگذاری فرهنگی در ایران.

·         سلسله مراتب برنامه‌‌های فرهنگی دقیقاً مشخص نیست.

·         عدم ارتباط بین برنامه‌ریزی فرهنگی با برنامه‌ریزی در سایر زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی

·         عدم یکپارچگی در دیدگاه مشترک درخصوص چشم‌انداز‌ها و رسالت‌ها.

 

·         فقدان نظام دقیق ارزیابی و تعیین شاخص‌ها و استانداردهای مطلوب در بخش فرهنگی