فرهنگ و توسعه فرهنگی و روابط میان فرهنگها (قسمت دوم)

فریبا حیدری

دانلود PDF


روابط میان فرهنگها

تفاوت‌ها و تنوع فرهنگی و هویتی در کثیری از جوامع واقعیتی پذیرفته شده است. این واقعیت بعنوان یکی از پیچیدگی‌ها و غموض اداره جوامع چند فرهنگی محسوب می‌شود چرا که مهمترین حوزة سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری برای حفظ ثبات، نظم و همبستگی در اینگونه جوامع، تنظیم روابط میان فرهنگ‌ها و هویت‌های موجود در جامعه است. اهمیت این نکته از آنجاست که در کشورهای مختلف فرهنگ ذاتاً عرصه کنش و واکنش همسانی‌ها و ناهمسانی‌ها است. چون فرهنگ‌ها ذاتاً در درون خود موجد تفاوت‌ها هستند و انتظار یک شکلی و همشکلی کامل در حوزه فرهنگ نابجا و غیر واقع بینانه است.  


بر این اساس و با عنایت به انواع تنوعات فرهنگی در ایران (قومی، زبانی، دینی و مذهبی ...) از یک سو و سابقه و تاریخ دیرینه مناسبات میان هویتی در بین مناطق فرهنگی مختلف در جامعة ایرانی، این پرسش مطرح می‌شود که چه عواملی بر کیفیت روابط میان فرهنگی تأثیر گذاشته است؟ بطور مشخص دغدغة نوشتار حاضر آن است که چه عواملی موجب شده است تا روابط سازگارانه، همدلانه و مسالمت آمیز میان انواع هویت‌های جمعی (ادیان، مذاهب، اقوام، زبان‌ها و ...) در بعضی مقاطع زمانی و بعضی مناطق جغرافیایی به روابط غیر دوستانه، رقابت آمیز، پرخاشگرانه و خشونت آمیز تبدیل و تغییر می یابد. ناگفته پیداست ارائه پاسخ روشن و مستدل و بی طرفانه به این پرسش‌ها می‌تواند مساعدت جدی برای حل و فصل منازعات بین هویتی در ایران نموده و زمینه لازم را برای اتخاذ سیاست‌ها و تصمیمات شایسته جهت مدیریت تنوع فرهنگی و بهبود روابط میان فرهنگی، فراهم سازد. به عبارت دیگر می‌توان گفت با بررسی روابط میان فرهنگی و عوامل مؤثر بر بهبود، ارتقاء و تعمیق روابط میان هویتی (یا بالعکس عوامل و زمینه‌های مخدوش کننده این روابط) می‌توان سیاست‌های منسجم همبستگی و وحدت ملی را پیگیری نمود.  

اهمیت و دامنه تأثیرگذاری فراوان مناسبات و روابط بین فرهنگی موجب شده است که چندین رشته علمی و دانشگاهی به بررسی آن بپردازند. از جمله این مفهوم به  «ارتباطات بین فرهنگی» نزدیک است که بطور کلی مشتمل بر هر نوع اطلاعات مبادله شده میان شخص پیام گیر و منبع انتقال دهنده پیام است که ویژگی‌های متفاوتی از فرهنگ دریافت کننده پیام دارد. (سماور، 1379، ص 98) بعبارتی هر نوع تماس، مراوده، ارتباط میان فرهنگ‌ها و هویت‌های جمعی متفاوت در قلمرو این حوزه مطالعاتی قرار می‌گیرد، خواه این مناسبات و ارتباطات تعارض آمیز باشند یا مسالمت آمیز. در حقیقت روابط بین فرهنگی بر اساس نوع هویت جمعی طرفین، کشور، منطقه، جنسیت، سن و گروه سنی، سابقه هم نشینی، کیفیت مرزبندی‌ها و ... از شدت و ماهیت متفاوتی برخوردار است و این همه موجب شده است تا روابط میان فرهنگی در رشته‌های مختلف دانشگاهی مطمع نظر قرار گیرد.(هارت، 1385، ص 4)  

  روابط میان فرهنگی در سطح جوامع و کشورها در حوزه روابط بین‌الملل قرار می‌گیرد و باعث ایجاد رشته روابط میان  فرهنگی بین‌المللی شده است. (محتشمی مهر، 1385، صص 9-7) در اینجا به ریشه‌های تفاوت‌های فرهنگی و تأثیر آن در فرایند تصمیم‌سازی کشورها، تأثیر فرهنگ بر قدرت ملی و بطور مبسوط‌تر تأثیر تفاوت‌های فرهنگی در دیپلماسی و سیاست خارجی پرداخته می‌شود تا از طریق آن امکان گفتگوی میان کشورها فراهم شده و پی گیری منافع ملی در خارج از مرزها تسهیل شود. (ن. ک. ب: ریمون کوهن، 1380، صص 110-90). اما به غیر از این نوع نگاه، مناسبات میان فرهنگی در حوزه داخلی (درون جوامع و کشورها) نیز مورد توجه قرار گرفته و در گرایش‌‌های مختلف رشته های روان‌شناسی، علوم اجتماعی، علوم سیاسی و حتی مدیریت مطمح نظر بوده است. برای مثال اکنون در شرکت‌ها و سازمان‌های بزرگ چند ملیتی کارکنان و مدیرانی از فرهنگ‌ها و کشورهای مختلف مشغول بکار هستند که هماهنگ کردن آنها یکی از دغدغه‌های مدیران ارشد شرکت‌ها است. علاوه بر این در علوم و تحقیقات بازاریابی و اصول و تکنیک‌های فروش محصولات و کالاها در میان مصرف کنندگانی که دارای فرهنگ‌ها و ارزش‌های مختلف هستند، موضوع روابط میان فرهنگی مورد توجه قرار گرفته است. اما یکی از مهمترین خاستگاه‌های مطالعات بین فرهنگی در چارچوب روان‌شناسی بین فرهنگی[4] مطرح شده است.

 

حوزه مطالعاتی روان‌شناسی بین فرهنگی در درون روان‌شناسی اجتماعی قرار دارد و ریشه اصلی آن به مباحث فرهنگ گرایی می‌رسد. «فرهنگ گرایی» مکتب نخستین انسان‌شناس‌های آمریکایی (بندیکت، مید، لینتوان، آ. کاردینر) را که به مطالعات فرهنگ‌های جوامع به عنوان واحدهای متمایز علاقمند بوده‌اند، هدایت می‌کند. هم چنین منشأ دیگر این رشته به «انسان شناسی روان شناختی» مربوط می‌شود. روان‌شناسی بین فرهنگی بر فرایندهای کنش و واکنش چندین فرهنگ و بین افراد و گروه‌هایی که از یک ریشه فرهنگی نیستند یا در ذهن فردی که با چندین نظام دسته پنجه نرم می‌کند، تکیه دارد. اگر به معنای پیشوند «بین» توجه کنیم مطالعات بالا را می‌توان با نام روان‌شناسی بین فرهنگی شناخت. البته فرهنگ گرایی موجب ایجاد رشته‌های دیگری مثل روان‌شناسی تک فرهنگی، روان‌شناسی تکثر فرهنگی و روان شناسی فرهنگی تطبیقی نیز شده است (کارمل کامی پری، در: کلودتاپیا، 1382، صص 99-96(

 

 

در مجموع در حوزه روان‌شناسی بین فرهنگی به توصیف و تبیین تفاوت‌های فرهنگی و ارتباط آن با نسبیت‌های فرهنگی توجه شده است. تحقیقات روان‌شناختی میان فرهنگی و انسان‌شناسان روان شناس توجهات‌شان را به همانندی‌ها و تفاوت‌های معطوف کرده‌اند که مرزهای فرهنگی را در می‌نوردند. (بیتس و پلاگ، 1375، صص 9-78) در این جا به مقولاتی همچون پیشداوری، طرح واژه‌ها، تعصبات، انعطاف‌پذیری‌، سازگاری روان‌شناختی، مشاوره‌های گروهی چند فرهنگی، حساسیت‌های میان فرهنگی، هیجانات بین فرهنگی و ... توجه می‌شود. باید افزود از موضع روش شناختی، روان‌شناسی بین فرهنگی عبارت است از تحقیق تجربی دربار? گروه‌های فرهنگی مختلف که به دلیل کسب تجارب متفاوت از نظر رفتار، با همدیگر تفاوت‌های قابل پیشگوئی معنی‌داری می‌یابند (مرتضوی، 1370، ص 14).

 

از زوایه‌ای دیگر موضوع مناسبات میان فرهنگی در حوزه جغرافیای فرهنگی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. (جردن و روانتری، 1380، صص 15-13). هر ناحیه فرهنگی دارای یک مرز (فیزیکی، سیاسی یا فرهنگی) است. نواحی فرهنگی را می‌توان از حیث زبانی، لهجه‌ای، الگوهای سیاسی، قلمروهای دینی (مذهبی)، فرهنگ قومی (معماری، موسیقی، ادوات کشاورزی، تغذیه) فرهنگ عمومی، خصیصه‌های نژادی، شهرسازی و موزائیک شهری و ... از هم تفکیک نمود (همان، ص 25). در همین رابطه و در ادامه رویکردهای جغرافیایی می‌توان به مفهوم جدیدی تحت عنوان"منطقه گرایی" یا "ناحیه گرایی" اشاره کرد.

 

ناحیه‌گرایی[2] کشش عقلی، عاطفی و ذهنی افراد نسبت به مکان، محیط طبیعی و پیرامونی اطراف در قابل تعریف است (کاویانی راد، 1389، ص 53) . در بسیاری موارد هویت فرهنگی عاملی اصلی تعیین ناحیه است (همان، ص 56 به نقل از: شکوهی، حسین، 1382، ص 77) . از سویی دیگر باید گفت توجه به روابط بین فرهنگی تحت تأثیر اهمیت یابی موضوع زبان و تنوع زبانی در علوم اجتماعی سنتی بوده است. به این معنا که زبان، نشانه‌ها و نمادها بر شکل‌گیری مسئله جدیدی در ارتباطات بین فرهنگی تأثیرگذار بوده است، چرا که برای تحقق ارتباط مؤثر بین افراد و جوامع زبان نقشی یگانه‌ای بعهده دارد (ساکوراگی، 1385، ص 63) و این موضوع مغفول جامعه شناسی بود. عبداللهیان بر آن است که توجه به ارتباطات بین فرهنگی به دلیل استمرار چندین مسئله در حوزه علوم اجتماعی و انسانی بوده است که از آن جمله اند: 1- اهمیت‌یابی تفاوت‌ها و ضرورت نگاه غیر مدرنیتی کلی گرا به تفاوت‌ها 2- تضادهای قومی، نسلی، جنسی که از جنس فرهنگی هستند  نابرابری‌های اقتصادی در سطح ملی و جهانی 3- موضوع هویت و نقش آن در کنترل اضطراب‌های فردی اجتماعی، منطقه‌ای و جهانی (عبدالهیان 1387، صص31-30). در حقیقت ارتباطات بین فرهنگی نوعی تفکر و علم محلی (بومی اندیشی) است که برای جبران کمبودهای شناختی در حوزه علوم اجتماعی مطرح شده است (عبداللهیان، 1387، ص 35) و نیز ن.ک.به: leontovich, 2007  ) بر این اساس روابط بین فرهنگی عمدتاً معطوف به مطالعه سه حوزه حساسیت‌های بین فرهنگی، ذهنیت‌های بین فرهنگی و روش‌های آموزشی بین فرهنگی است. (عاملی و محمدخانی، 1387، ص 44) حساسیت بین فرهنگی توانایی به رسمیت شناختن دیدگاه‌های متعدد در مورد یک موضوع یا رفتار با هدف تصدیق ارزش‌های فرهنگی خود و دیگری است (عاملی و مولائی 1388، ص 2). همچنین حساسیت بین فرهنگی توانائی ایجاد تمایز میان تفاوت‌های فرهنگی و تجزیه آنها است که نوعی «مهارت بین فرهنگی» است. این حساسیت‌ها را می‌توان با مدل شش مرحله‌ای بنت توضیح داد که بصورت پیوستاری از حساسیت‌های فزاینده بسوی نسبی گرائی فرهنگی در حرکت است. (از قوم مداری به دیگر مداری). قوم مداری شامل سه مرحله است، انکار تفاوت‌ها، دفاع در مقابل تفاوت‌ها و دست کم گرفتن تفاوت‌ها، اما نسبی گرایی که به معنی تمایل به پذیرش سایر دیدگا‌های فرهنگی است شامل سه مرحله پذیرش تفاوت‌ها، انطباق با تفاوت‌ها و ادغام در تفاوت‌ها است. در اثر طی این مراحل شش گانه، فرد با انعطاف بیشتری به تعامل با اطرافیان می‌پردازد (عاملی و محمدخانی، 1388، صص 11-9) هم چنین می‌توان به سه رویکرد انطباق، سازش و جداپذیری اشاره نمود. (بشیر و روحانی، 1388، ص 99)

مقوله مناسبات بین فرهنگی در دانش مدیریت و اداره سازمان‌ها نیز، مورد توجه زیادی قرار گرفته است و این امر ناشی از رشد تنوع فرهنگی در سازمان‌ها و شرکت‌های بزرگ بین المللی و ملی و مزیت‌های ناشی از این تنوع بوده است. عسگری و طالقانی، 1389، ص 60-59) .در مجموع باید گفت مطالعات بین فرهنگی خود اکنون یک علم مستقل است و علیرغم ماهیت بین رشته‌ای آن مسئله مشخص این علم بررسی رابطه میان جهان نشانه‌ها و ساز و کارهای زبان شناسی و معنی‌سازی انسان‌ها در کنش روزمره و برای برقراری ارتباط مؤثر است.