به نام خدا  

نام استاد:آقای مومنی   

نام دانشجو:معصومه حسنی

فعالیتهای فرهنگی وقدرت ملی

 

رشد وتعالی کشورها در عرصه های داخلی وخارجی حاکی از اقتدار وقدرت ملی بالای آن است    اقتدار یک حکومت در قبال تحولات داخلی وخارجی از کیفیت تعامل عوامل تشکیل دهنده قدرت ملی نشات میگیرد.

قدرت ملی معقوله ای است که از مولفه های اقتصادی اجتماعی نظامی وسیاسی برخاسته ولایه های ارزشی حاکم بر جامع را تشکیل می دهد.

یعنی:این فعالیتها در حوزه های مختلف میزان قدرت ملی را نشان می دهد.

بطوریکه شدت وضعف قدرت ملی بستگی به شدت وضعف این مولفه ها دارد.

بنابراین هر چه این مولفه ها از توانای وهماهنگی وهم افزایی بیشتری برخوردار باشند کشور از قدرت واقتدار ملی بیشتری برخوردار است.

 

جایگاه فرهنگ در بین مولفه ای قدرت ملی

ازآن جایی که نحوه فعالیت در اقتصاد ویا سیاست گذاری از ارزش های حاکم بر جامعه تاثیر می پذیرد وفرهنگ تضمین کننده مبانی ارزشی وفکری جوامع وجهت دهنده فعالیت های فرد واجتماع است

بنابراین مولفه های سیاسی اقتصادی نظامی واجتماعی وحتی فعالیتهای فرهنگی از این رفتارها فردی واجتماعی را شامل میشود چرا که این ارزشهای فرهنگی است که به سیاست ،اقتصاد، امور نظامی واجتماعی هویت بخشیده و جهت وحرکت آن را مشخص می کند.

وهمین عامل باعث شده شناخت ما نسبت به خصوصیات فرهنگی دیگر ملل وتلاش در پیش بینی واکنش های متفاوت آنها در مقابل حوادث/تحولات افزایش پیدا کند

مثل»سفر مارکوپلو به چین وخاطرات وی در طول سفر وآشنایی با فرهنگ وآداب ورسوم ملت های آسیایی

اقتصاد فرهنگ:

ابتدا باید زاویه دید خود را در نظریه پردازی در خصوص اقتصاد وفرهنگ تنظیم کنیم چرا که این موضوع مهم اقتصادوفرهنگ تلاش می کنند برهم تسلط پیدا کنند وعقایدخود را پی ببرند حتی بزرگترین نظریه پردازان در مورد اینکه اقتصاد برفرهنگ برتری دارد یا فرهنگ بر اقتصاد دچار سردرگمی وبلاتکلیفی شده اند

کارل مارکس نظریه پردازی که یکصد سال بشر تحت الشعاع ومتاثر از نظریه های اقتصادی خود کرده نشان خوبی بر این بلاتکلیفی است

وی معتقد است :"شرایط اقتصادی بر ادب واندیشه عشق وبطور کلی فرهنگ مقدم است "

وسقراط نیز هزاران سال قبل اینگونه بیان می کند "چه کسی گفته اخلاق از پول متاثر نیست در هرجامعه ای که ثروت رود سخاوت را نیز با خود برده"

مارکس معتقدبود:که زیر ساخت های اقتصادی موتور محرک جامع وتاریخ است واقتصاد عامل توانمندی که فرهنگ راتحت تاثیر قرار می دهد   واز سوی دیگر معتقد است.آگاهی عمومی وخودآگاهی مردم اصلی ترین عامل هر تغییر است وبا این سخن خود فرهنگ را براقتصاد مقدم می داند

وی می گویدتا فقر شناخته وفهمیده نشود حرکت نخواهد کرد لذا این آگاهی نسبت به شرایط اقتصادی باعث تحرک عمومی بر تغییر شرایط می شودنه خود شرایط اقتصادی

در حوزه فرهنگ :دستیابی به وحدت شناخت در نگاه ملی مستلزم هماهنگی 4نهاد می باشد

1-نهاد دولت وحاکمیت (نهاد سیاست گذاری)

2-نهاد اقتصاد(نهادهای اجرایی فرهنگ)

3-نهادفرهنگ(نهاد اجرایی فرهنگ)

4-نهاد مخاطبان(نیازمندان فرهنگ)

وتا زمانی که این چهار نهاد با هم بر سر اقتصاد وفرهنگ با هم هماهنگ نشوند هر چند اگر بتوانند موارد محدود سروسامان بگیرند ولی باز هرگز نهادینه نمی شوند

در جهان امروز فرهنگ اهمیت بسیاری پیدا کرده وبه سلاحی سیاسی با کارایی زیاد تبدیل شده ومتوسل شدن به موضوعات مربوط به حقوق فرهنگی بیشتر از دعاوی مربوط به دعاوی اراضی واقتصاد تحریک کننده احساسات عمومی است وبسیاری از موضاعات ومشکلات عصر امروز ماهیتی فرهنگی دارد وریشه بسیاری ازمنازعات در سطح ملی وفراملی در فرهنگ است.اکنون در جوامع مدرن وپیشرفته امروز فعالیت فرهنگی بعنوان وسیله ای برای امرار معاش جایگزین فعالیتهای مثل کشاورزی شده که بعنوان فعالیت های دارای ارزش اقتصادی شناخته شده به عقیده گوردن:فعالیت های فرهنگی ارمغان دیگر در جوامع دارند که عمده آنهاافزایش همبستگی اجتماعی_ایجاد ساختار شغلی _شایسته سالاری مبتنی بر اندیشه نه مقام وموقعیت_ایجاد امنیت بر رعایت حقوق همگان_تساهل_کرامت

توجه به فرهنگ نباید مارا از توجه به زمینه ای اقتصادی و اجتماعی وسیاسی وغیره غافل کند وبه یکجانبه نگری به نفع فرهنگ سوق دهد

پس نتیجه میگیرم: فرهنگ واقتصاد بر هم تاثیر دو سویه دارند

 

 

رابطه تکنولوژی وفرهنگ

تکنولوژی نقش قاطعی در جهان ایفا کرده جاده های رم باستان ایالت های امپراتوری رابهم وصل کرده بمب اتم باعث پایان یافتن سریع جنگ در اقیانوس آرام شد ودر غیر اینصورت جنگ سالها به دراز می کشید وسبب ویرانی وتلفات بیشتر میشدترکیب کامپیوتر وارتباطات دور ساختارامورمالی بین الملی را متحول کرده وباعث پژمردگی حاکمیت ملی خواهد شد هزینه های کمرشکن تسهیلات جدید یکی از عواملی بود. که ورشکستگی اقتصادی  اتحاد جماهیر شوری تسریع کرد موجب فرو پاشی کمونیسم وپایان گرفتن ساختار جهانی بعد 1945شد انقلاب صنعتی نابرابری جهانی را افزایش داد واختلاف در سطح ملی ومنطقه ای وسطح زندگی رابوجود آورد.

اکنون تاروپود حقیقی جامعه اندیشه ها وارزشها وزبانیست که این هارا سامان میدهد بطور کلی بازتاب دهنده تحولات تکنولوژی مطبوعات وکتابها به طرز بنیادینی جریان تمدن اروپایی را دگرگون ساخت وآنرا به شدت به نوعی جهانبینی غیر کلیسایی هدایت کرده اند

وبه اجمال میتوان گفت تکنو لوژی یک شیوه زندگی را منسوخ وشیوه دیگری را جایگیزین آن می کند

براین اساس می توان به این نتیجه رسید که تگنولوژی دارای نفوذی پویا ونیروی فراملیتی است که فرهنگ را تابع خود میکند می توان گفت تکنولوژی محمول وفرهنگ حامل است

 

نمونه سوالات

 

1-قدرت ملی چیست؟وچه چیزی باعث اقتدار یک کشورها میشود؟

قدرت ملی معقوله ای است که از مولفه های اقتصادی اجتماعی نظامی وسیاسی برخاسته ولایه های ارزشی حاکم بر جامع را تشکیل می دهد. بطوریکه شدت وضعف قدرت ملی بستگی به شدت وضعف این مولفه ها دارد. بنابراین هر چه این مولفه ها از توانای وهماهنگی وهم افزایی بیشتری برخوردار باشند کشور از قدرت واقتدار ملی بیشتری برخوردار است.

2-چهارنهادی که در حوزه فرهنگ نهادینه شدن آنهاباعت ایجادهماهنگی میشودرانام ببرید؟

1-نهاد دولت وحاکمیت (نهاد سیاست گذاری) 2-نهاد اقتصاد(نهادهای اجرایی فرهنگ) 3-نهادفرهنگ(نهاد اجرایی فرهنگ) 4-نهاد مخاطبان(نیازمندان فرهنگ)

3-اقتصاد برفرهنگ برتری دارد یا فرهنگ بر اقتصاد؟

باتوجه به اینکه مناسبات وفراگردهای فرهنگی درون یک زیست محیط اقتصادی وجود دارد فرهنگ واقتصاد برهم تاثیر دو سویه ومتقابل دارند

4-نظریه سقراط را در مورد رابطه اقتصاد وفرهنگ بگویید؟

سقراط نیز هزاران سال قبل اینگونه بیان می کند "چه کسی گفته اخلاق از پول متاثر نیست در هرجامعه ای که ثروت رود سخاوت را نیز با خود برده"

5-به عقیده گوردن فعالیت فرهنگی چه ارمغانی برای جوامع دارند؟

به عقیده گوردن:فعالیت های فرهنگی ارمغان دیگر در جوامع دارند که عمده آنهاافزایش همبستگی اجتماعی_ایجاد ساختار شغلی _شایسته سالاری مبتنی بر اندیشه نه مقام وموقعیت_ایجاد امنیت بر رعایت حقوق همگان_تساهل_کرامت