موضوع: روابط بین فرهنگ ها (قسمت اول)

تهیه کننده: فرزانه امیری

دانلود PDF


نویسندگان:              لاری ا.سماور- ریچاردای پورتر- لیزا ا. استفانی

  مترجمان:              دکتر غلامرضا کیانی- دکتر سید اکبرمیر حسنی

  

فرهنگیعنی آشناساختن خودمان بابهترین چیزهایی که درجهان شناخته شده و یا گفته شده اند واین یعنی شناخت تاریخ روح انسان. ((متیو آرنولد))

 

اهمیت ارتباط فرهنگها 

 ارتباط فرهنگها موضوع جدیدی نیست.ازابتدای هستی تا کنون چادرنشینان کوچ نشین مبلغین مذهبی و جنگجویان فاتح با مردمانی متفاوت روبرو شده اند.برخورد آنها با یکدیگرخصومت آمیز مغشوش بوده است. در دوره های باستانی شناخت تفاوتهای بیگانه (فرهنگ)فاقد دانش فرهنگی لازم بودواغلب تمایل انسان رابرای عکس العمل کینه توزانه به آن تفاوتها نشان می داداین اندیشه رابیش از دو هزارسال پیش نمایشنامه نویس یونانی بنام  اشیلوسی چینی نوشت((همه سعی درسرزنش دشمن دارند)) این احساس هنوز عامل مهم وقدرتمندی در علم بیان اجتماعی و سیاسی است.مثلاً گفته می شود تمام مشکلات اجتماعی و اقتصادی ایالات متحده امریکا را مهاجران بوجود می آورند.


علی رغم تداوم این اندیشه برخوردهای بین فرهنگی امروزه با ملاقاتهای گذشته تفاوت دارد

. این برخوردها به دلیل وجود ارتباطات و تماسهای موجود در دنیا بیشتر شده واز اهمیت بیشتری برخوردارند.مثلاً شبکه ای که ما را به هم مرتبط می سازد زمانی مشخص می گردد که در تیتر روزنامه ای مشاهده می کنیم که((آمریکائیها یک بار دیگر اقامت خود را درآفریقا تمدید کردند.))علاوه بر آن ظهورعصراطلاعات فرصتی را برای ما فراهم می آورد تا دانش خود را به شکلی گسترش دهیم که شناخت تفاوتهای فرهنگی نیازبه رویارویی یا جبهه گیری خصمانه نداشته باشد مثلاً این خبرمخابره شده درسراسر جهان فکر کنید که وقتی فضانوردان آمریکایی و روسی در مانورهای فضایی مشترک شرکت کرده اند در حالی که کشورهایشان دشمن بزرگ یکدیگر به شمار می رفتنداین خبر منعکس کننده ی نظام جهانی جدید است.

 

کیفیت و کمیت روابط بین فرهنگی

روابط بین المللی

 نوعی رابطه ی همزیستی تمام مردم را به هم مربوط می سازد هیچ ملت یا گروه فرهنگی نمی تواند جدا یا خود مختار باقی بماند. اگر با بخشی از دنیا در تماس باشید با تمام قسمتهای آن تماس خواهید داشت.سه نوع توسعه ی بین المللی تماس بین فرهنگها رابدیهی کرده است.

1)تکنولوژی و سیستهای اطلاع رسانی.    2)تغییر در جمعیت جهان    3)تغییردر صحنه اقتصادی دنیا.

 1-فن آوری وسیستمهای اطلاع رسانی

 فناوری با ایجاد توسعه در دو زمینه از تلاشهای انسان یهنی سیتمهای حمل ونقل و نظامهای ارتباطی موجب تسریع ارتباطات بین فرهنگی شده است.سفرهایی که زمانی روزها به طول می انجامید اکنون در طی چند ساعت انجام می شود در واقع جهانگردی امروز یکی از با رونق ترین صنایع جهان به شمار می رود.مردم تمام کشورهای جهان از مسافرتهای هوایی همچون وسیله ای برای کشف فرهنگهای دیگر استفاده می کنند.

پیشرفتهای دیگردر فناوری حمل و نقل یعنی پیشرفتهایی که موجبات افزایش ارتباط فرهنگی گسترده تری یرافراهم می آورد درافق فکری دانشمندان قراردارد.تلاش برای ساختن هواپیما-های سریع السیر و موشکهای فضایی وغیره ما را در موقعیتی قرار می دهد که به جای آنکه از لوس آنجلس به پکن در دوازده ساعت داشته باشیم،پروازی کمتر از نود دقیقه داشته باشیم. بنابراین با افزایش امکانات سهولت حرکت احتمالاً با فرهنگ های جدید با سرعت و میزان بیش از گذشته روبه رو خواهیم شد.

نظامهای ارتباطی جدید و پیشرفته نیز موجب بهبود وتسهیل در امر تعامل فرهنگی در طی  دهه گذشته شده اند.ماهواره های ارتباطی،وسایل انتقال پیچیده تلویزیونی واینترنت استفاده از اطلاعات و نظریات را در یک زمان برای مردم سراسر جهان فراهم می آورد. در واقع ما به انقلاب اطلاعات رسیده ایم و دنیا رفته رفته یک دهکده ی جهانی شده است.

 

 

 

2-جمعیت جدید:

 دومین انگیزه یا محرک ارتباط بین المللی افزایش سریع جمعیت جهان است و چون افزایش جمعیت سلامت کره ی زمین را تهدید می کند،کشورها شروع به بررسی مسائلی مانند منابع طبیعی محدود،آلودگی،و برخوردهاومنازعات بین المللی نموده اند.

 منابع طبیعی محدود:

 پیش بینی می شود که طی نیم قرن آینده،آب گرانبها ترین منبع طبیعی،به عنوان منشاءٍ اصلی مبارزه یا مناقشه های بین المللی جایگزین نفت خواهد شد.کاهش ذخایر ماهی،وکاهش منابع غذایی که نتیجه جمعیت درحال رشد جهان است نمونه های دیگری ازبرخوردهای فرهنگی حاصل از منابع طبیعی محدود خواهند بود.بنابراین مذاکره دوباره ی این ((محدودیت ها)) و اجتناب از((تنازع وهرج ومرج))جزءٍ اهداف ارتبط بین فرهنگ ها ست. وباعث نزدیکی مردم درجهت درک بین المللی می شود.

 آلودگی:

 آلودگی محدود ی جغرافیایی و فرهنگی مشخص ندارد،پارگی لایه اوزن ومسا یل محیطی مانند تخریب جنگلهای طبیعی، آلودگی اقیانوس ها،تاًثیر گازهای گلخانه ای،انشار زباله های هسته ای و غیره به تمام کره ی زمین تاًثیرمی گذارد. ملتها متوجه شده اند برای حل این مشکلات بایدبا هم تلاش کرد و با یکدیگر رابطه داشته باشند.

 منازعات بین المللی:

 با افزایش جمعیت جهان کناره گیری ازتنشهاومنازعات جهانی دشوارترشده است و قایع اخیر این گفته را تاًیید می کند که خصومت در هر جائی از دنیا توان و استعداد ایجاد خصومت در همه جای آن را دارد.تنشهای بین اسرائیل وسوریه دربلندیهای جولان،مناقشه بین چین وتایوان وقحطی وشورشهای داخلی آفریقا،افزایش ترورسیم،جنگهای قومی ، مذهبی،در کشورهای جهان سوم همگی امکان وجود مبارزه ی جهانی را نشان می دهد.

 شلیسینگرمی گوید: خصومت یک قبیله نسبت به قبیله ی دیگری غریزی ترین عکس العمل انسان است و خصومت های قبیله ای مردم را از هم جدا می کند،مگر آنکه هدف مشترکی آنها را با هم متحد سازد واضح است که اکنون مناقشه های قومی و نژادی جایگزین تضادهای عقیدتی است واز مسایل انفجاری زمان ما به شمار می رود.در واقع ملیت گرایی وقوم گرایی مسئول متلاشی شدن ملت ها می باشد.وقتی ماًموریت های صلح جویانه رادر بیشترقسمتهای دنیا مورد بررسی قرار می دهیم زمینه متاقشات فرهنگی نیز مشهود است.بنابراین اگر چه بسیاری از تماسهای بین فرهنگی مفید بوده و وضع بشر را بهبود می بخشدهنور اصلاحات بیشتری را می توان در زمینه ی ارتباط بین المللی انجام دهیم وباب گفتگوی فرهنگ ها را باز کنیم.    

 3-تغییر در اقتصاد جدید:

 تغییرات در جامعه تجاری بین المللی همراه با صف آرایی کشورهای وارد کننده و صادر کننده آمریکا را مجبور به تجدید نظر در آنچه رئیس جمهور کولیج (( تجارت آمریکا ))نامید ، کرده است . با زار درونی آمریکا پس از پیش رفت در خاک آمریکا به سراسر دنیا گسترش یافت . و جهانی کردن تجارت توسعه پیدا کرد وتعداد شرکت های چند ملیتی افزایش یافت و به قول هریس وموران ((مردم به طورفراینده ای با یکدیگرارتبط بین فرهنگی برقرار می کنند و زمان فروش کالا صرفاً در خاک آمریکا به پایان رسیده است)).بنابراین اقتصاد هر کشور به سر نوشت اقتصادی کشور دیگر وابسته است.بگونه ای که در چهارم فوربه 1994در بازارنیویورک سهام دووجونزاورج 96درجه کاهش یافت. و همزمان با آن بازارهای هنگ کنگ ،بانکوک و کره ی جنوبی و ژاپن نیز کاهش یافت. تاً ثیر اقتصاد و فرهنگ ازآنجا مشخص می شود که آقای پروفسورروت آریازا می گوید((تصمیم شرکت ها و تعاونیها در یک جا باعث بروز وقایعی در محل های بسیار دور دست می شود)) 

نکات محلی (بومی)مربوط به تماس

 تا اینجا دو نکته مهم روشن شد:اول اینکه تماسهای بین فرهنگی با سرعت ریادی افزایش می یابد و دوم اینکه این تماس ها اغلب باعث تشنج و خشونت می گردندچون یک یا هردو طرف ادراک ها و مفاهیم دیگری را درک نمی کند اکثر سود تفاهم ها در شرایط خاصی مانندمحیط آموزشی،محیط تجاری و روابط شخصی بوقوع می پیوندند.

محیط آموزشی:

 مدارس کشورهای مهاجر پذیرمثل آمریکا زمینه ی مهمی برای تماس بین فرهنگی هستند.در کلاس های درس فرهنگ های زیادی آشنایی با هم را برای اولین بارفراهم می کنند.ومعلمان مدارس،والدین ودانش آموزان درتماس روزانه با مردمی هستند که به خاطرزمینه ی فرهنگی خود از مدارس درک متفاوتی دارند و این ادراک های فرهنگی را به گونه ای نشان می دهند که اغلب با معیار هایاصلی وکلی کشور(مهاجر پذیر)متفاوت است.با این حال گاهی اوقات محیط مدرسه تبدیل به محل می شود برای همکاری ومشارکت فرهنگی ،در شرایطی که هیچ نوع مبادله ی فرهنگی وجود ندارد مثلاً مسئله دفاع از کودکان مورد حمایت تمام گروه های فرهنگی در آمریکا قرار گرفته با اینکه در مدارس آنجا بر تفاوت های فرهنگی تاًکید دارد.

محیط کار:

محل کار باز هم در کشور های مهاجر پذیری چون آمریکا تحت تنوع فرهنگی قرار گرفته و به صحنه های دائمی تماس فرهنگی تبدیل شده است.در آنجا همکاری بین اعضای فرهنگ های مختلف ووابسته اغلب با الگوهای منفی وشکل های جدید نژاد پرستی ناقص وخراب می شود مثلاًنژاد پرستی در صحنه ی تجارت به جایی رسید که شرکت نفت تگزاکر به خاطرتوجه به کارمندان آمریکایی آفریقایی الاصل خود با تحریم سراسری درسال 1996 روبرو شد و در جایی دیگر تصور می شود که افراد دارای نام فامیل اسپانیولی بی فرهنگ وبی سواد هستند. این تصور فرصت های شغلی آنان را از بین برد.

 روابط شخصی:

تماس های گسترده در بخش های آموزشی و تجاری منجر به افزایش روابط بین فرهنگی اشخاص شده است در نتیجه این دوستی های جدیدآمار ازدواج بین اعضای فرهنگ های مختلف رو به افزایش است و به تبع آن تولد دور که نیز افزایش یافته اما از آنجا که مردم (مثلاًآمریکا)ازدواج بین نژادی را دوست ندارند و هنگامی که افراد،قوم های مختلف را با هم در یک محیط اجتماعی مشاهده می کننداغلب خصمانه رفتار می کنند و همچنین کودکان این خانواده ها با عکس العمل تنفر آمیز اعضای فرهنگ های دیگر و خودشان روبرومی شوند.

نکته:پس ازعکس العمل ها وتعاملهای بین فرهنگی زیادی باهم هماهنگ هستند سایرتعاملها مملواز تضاد،برخورد وسرد تفاهم های بیشمار است. یکی از خصو صیت هایی که موفقیت رااز شکست در تعامل بین فرهنگی متمایز می سازد توانایی احزاب مختلف در مشارکت و همکاری با در نظر گرفتن ارتباط بین فرهنگی موثر است.

 ارتباط فرهنگ ها

چیزی که ما را در مقابل یکدیگر قرارمی دهد اهدافمان نیست بلکه روشهایمان است .          ((اکسوپتری مقدس)) فرهنگ وسیله ای است که بشر جهت ادامه ی حیاط خویش به آن تکامل بخشیده است. در زندگی ما هیچ چیز از تاثیرات فرهنگی عاری نیست . فرهنگ سنگ بنای تمدن است ووسیله ای است که همه  حوادث زندگی باید از طریق آن جریان یابد

 

اگرچه فرهنگ و ارتباط دو مفهوم متفاوتند ولی به طور مستقیم به یکدیگر پیوسته اند.چنان پیوسته اند که بعضی معتقدنداین دوواژبا هم مترادفند.همچنانکه اسمیت می گوید((هر مردم به یکدیگر تتاًثیر متقابل می گذارند ارتباط نیز برقرار می کنند آنها باید برای زندگی در جوامع و حفظفرهنگشان ارتباط برقرار کنند.)) فرهنگ از طریق ارتباط یاد گرفته می شود،نقش ایفا می کند ،منتقل و حفظ می شود.

 ارتباط:

 ارتباط – توانایی ما جهت تسهیم عقاید واحساساتمان–پایه واساس تمام تماس های بشری است هر گاه ارتباط برقرارمی کنیم همگی در یک نوع فعالیت مشارکت کرده ایم.ومی توانیم واقعیت وجودی خودرابه سایرین تفهیم نمانیم.ارتباط پیچیدگی دارددرتعریف ارائه شده اسمیت این((پیچیدگی))توجه شده است)) صرفنظر از اینکه پیام ارتباطی چقدرساده باشدارتباط بشری مجموعه ای از فرایند های ظریف و مبتکرانه است که همواره مملواز هزاران عنصر علائم، رمزها ومفاهیم می باشد))اگر ابعاد فرهنگی را نیز به آن اضافه کنیم ارتباط حتی پیچیده تر می گردد.

درمورد اینکه ارتباط عمدی است یا غیر عمدی دو مکتب وجود دارد . اولی که (میلرواشتاین برگ) آن را ارائه کرئه اند ،ارتباط را به عنوان فرایندی توصیف می کنند که بواسطه ی آن فرد سعی می کند معنا را به فردی دیگر انتقال دهدما عمداً پیغام هایی را می فرستیم تا رفتار سایرمردم را تغییرداده یا اصلاح کنیم.بنابراین کلمات یاحرکاتمان راتا حدی با آگاهی انتخاب  می کنیم.دراین مکتب ارتباط یک فعالیت تصادفی نیست بلکه نظامند وبرنامه ریزی شده است دومین مکتب فکری پیشنهادمی کند که مفهوم عمدی بودن خیلی محدود کننده است ونمی تواند بیانگر تمام شرایطی باشد که در آنها پیغام ها بطور غیرعمدی منتقل می شوند.محققانی که از این دیدگاه حمایت می کندمعتقدندهرگاه مردم معنا را به رفتار پیونددهندارتباط شکل می گیرد حتی اگر فرستنده ی پیغام انتظار نداشته باشد که حرکاتش ارتباط برقرارکند.آنه مدعی اند که ارتباط می تواند سایر مردم را تحت تاثیرقرار دهد چه این تاثیر از روی قصد باشد چه نباشد. افرادی که معتقد به این دیدگاه هستند نیز بر این باورند که ارتباط،مثال فرهنگ اغلب ((بدون آگاهی))انجام گیرد.

وقتی شما دارید یک ارتباط بین فرهنگی می شوید منع است که بدانید حرکانتان دارای عامل با لقوه برای انتقال دادن معانی زیادی هستند. مثلاً:در کره نشان دادن کف پا غریبه و یا در عربستان دست زدن به خانمی که به وی معرفی می شوید کرچه ظاهراً حرکات ساده و بی تزویری هستند،ولی می توانندپیغام های منفی ارسال کنند که ادامه ارتباط را مختل می سازد. پیچیدگی وعمدی یا غیرعمدی بودن ارتباط از مشکلاتی که فرد درتعریف ارتباط باآن مواجه می شود. اگرارتباط پیچیده و چند بعدی است پس می توان به صورت زیرآن راتعریف کرده ((ارتباط فرایندی است نظامند و پویا که معانی در آن خلق و به واسطه ی نمادها درفعل و انفعالات بشری منعکس می گردد)) بنابراین از این تعریف بر می آ ید که ارتباط پویا،مداوم و همیشه در حال تغییراست.

ارتباط موقعیت مدار است ،همیشه تبادل پیام در محل خاصی انجام می گیرد نه در خلاءٍ.

درک مشخصه های ارتباط مشترک بین تمام انسان ها به مشخص کردن چگونگی کار فرایند ، کمک می کند ما هرگز نمی توانیم ارتباط فکر با انسان دیگر داشته باشیم فقط می توانیم آنچه را که دیگری تجربه می کند استنتاج نمائیم واین کار را با استفاده از نمادهایی انجام می دهیم که خود و دیگران ایجاد کرده ایم.

ارتباط همچنین روشی است که دنیایمان را تعریف می کنیم به عنوان مثال ما به رویدادهای مردم معنامیدهیم بنابراین می توانیم درگروههای متفاوتی فعالیت کنیم وعضوی ازجامعه مان می باشیم.

ارتباط بازتابی است ،می توانیم از هر برخوردی که خود را در آن می یابیم چیزی بیاموزیم.

مردم ،مشابه ومتفاوت هستند. همه ی ما با خیلی از نا کامی های مشابهی روبرو هستیم که ناشی از انزوای فیزیکی مان از یکدیگر می باشد.

 درک فرهنگ:

اکنون از محبث ارتباط به مبحث فرهنگ می رویم. این انتقال باید خیلی نا محسوس باشد چون همان طور که مال متذکر می شود((فرهنگ ارتباط است وارتباط فرهنگ))

در حالی که آمریکائیها سگ ها را روی مبل های راحت وتخت می نشانند بعضی از مردم درکره وچین،آنها رادراجاق قرارمی دهند چرا؟مردم تبریز و تهران روی زمین می نشینند و روزی پنج بار نماز می خوانند ولی در لاس وگاس مردم تمام شب را در برابر ماشین های سکه ای می ایستند چرا؟بعضی از مردم با خدا حرف می زنند و دیگران طوری هستند که خدا با آنها حرف میزند و باز برخی می گویند که خدا اصلاً وجود ندارد چرا؟جواب کلی به این سوالات یکسان است مردم بخاطر پیامهایی که بواسطه ی آنها قادربه برقراری ارتباط هستند ،پیام هایی که همه نشانه ی فرهنگی دارند، یاد می گیرند همانطور که اکنون عمل می کنند فکر،احساس،باور وعمل کند.این خصوصیت فرهنگ که در همه جا وجود دارد باعث می شود حال بدین صورت نتیجه گیری کند ((هیچ جنبه ای از زندگی بشری وجود ندارد که تحت تاثیر فرهنگ قرار نگرفته وبواسطه آن دستخوش تغییر نشده باشد))حال ازجهات زیادی درست می گوید فرهنگ همه چیز و در همه جا هست ومهم تر از همه حداقل برای اهداف ما این است که فرهنگ حاکم وتعریف کننده ی وضعیت وشرایطی است که تحت آنهاممکن است پیامهای مختلف فرستاده شوند یا نشوند و مورد توجه یا تفسیر قراربگیرند یا نگیرند.

مادر بدر تولد نمد توانیم چگونه لباس بپوشانیم،با چه اسباس بازیهایی بازی کنیم،کدام خدایان را بپرستیم یا چگونه پولمان را خرج کنیم .فرهنگ هم معلم ماست و هم کتاب.فرهنگ از میزان ارتباط چشمی که در مکالماتمان بکر می بریم گرفته تا توضیحاتی که درباره ی علت بیمار شدنمان می دهیم.نقش عمده ای رادرزندگیمان ایفا می نماید وقتی فرهنگ تغییرمی کند ممکن است ممارستهای ارتباطی نیز تغییر کند.

از آنجا که فرهنگ ما رانسبت به سبک خاصی ازارتباط بیش ازسبک دیگری مقید می سازد ضروری است بفهمیم فرهنگ چگونه به عنوان اولین قدم در جهت بهبود ارتباط بین فرهنگی عمل می کند.