تنوع قومی و تمامیت ارضی ایران: سازگاری داخلی و مخاطرات منطقه ای (قسمت اول)

تهیه کننده: سما حمزه لوی و اعظم السادات ساجدی

دانلود PDF

مقدمه 

ایران اسلامی از جمله کشور هایی است که از تنوع قومی در ساختار جمعیتی خود برخوردارند. با این تفاوت که در اغلب کشور های پلی ژنیک همانند کانادا، آمریکا، و کشورهای اروپایی، همبودی قومی محصول مهاجرت اقوام مختلف به این کشورها است ولی ایران جزء معدود کشورهایی است که اقوام مختلف همگی بومی این سرزمین اند و ذاتا به ایران و سرزمین خود دلبستگی و تعلق خاطر دارند. 

یکی از موضوعات مهم و مسئله ساز در منطقه خاورمیانه عدم انطباق مرزهای سیاسی با مرزهای قومی و فرهنگی است. مرزهای سیاسی کشورمان نیز بگونه ای است که اقوام ترک، کرد، عرب، بلوچ و ترکمن در دو سوی آن واقع شده اند. و برخی از این اقوام در دو، سه و حتی چهار کشور گسترش یافته اند.


امتداد گسترش مرزهای قومی فراتر از مرزهای سیاسی همواره زمینه هایی را برای تأثیر و تأثر متقابل این اقوام از تحولات فرامرزی فراهم ساخته و گاها قدرتهای بزرگ و فرامنطقه ای بدینوسیله امنیت کشورها را نیز به مخاطره انداخته اند.

بررسی چالشهای قومی یکصد ساله اخیر بیانگر این واقعیت است که کشورهایی چون روسیه، انگلیس، و آمریکا در ورای منازعات قومی در صدد تضعیف حکومت های مرکزی ووابستگی بیش از پیش آنها به خود بوده اند.

حکومت و مدیریت بر ملتهای پلی ژنیک هر چند ویژگی و توانمندی خاصی می طلبد اما به موضوع گوناگونی قومی نمی بایست همواره به دیده تهدید نگاه کرد بلکه تنوع قومی و تکثر فرهنگی فرصت های فراوانی را نیز فرا روی حکومت ها قرار می دهد که در صورت شناخت و برنامه ریزی برای آن کارایی و اقتدار حکومت ها را افزایش می دهد و حوزه تأثیر آن را نیز از مرزهای سیاسی فراتر می برد.

از این رو شایسته است با اتخاذ تدابیر لازم برای کاهش مخاطرات و تهدبدات ناشی از تنوع قومی در کشور؛ با دیدی جامع، هویت پلی ژنیک کشور را به عنوان فرصتی مغتنم در نظر گرفت.

این نوشتار در پی بررسی اجمالی تهدیدات محتمل و فرصت هایی است که تنوع و تعدد قومی برای نظام فرا هم می آورد. باشد که نگاه همه جانبه به موضوع قومیت ها به تدوین استراتژی های توسعه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کارآمد منجر گردد.

الف- تعاریف و مفاهیم

قومیّت

اصطلاح قومیّت به گروهی اشاره دارد که با ویژگیهای بنیادی از قبیل زبان، آداب و رسوم و میراث تاریخی، از سایر گروههای اجتماعی که دارای پیوستگی و همبستگی نژادی هستند، متمایزند.

«ویکتور کوزلف» قوم شناس شهیر می گوید: «قوم یا همبودی قومی، یک سازمان اجتماعی شکل یافته ای است که در پهنه سرزمین معین قرار دارد و مردمی را که در طول تاریخ با هم پیوندهای اقتصادی، فرهنگی، خویشاوندی و ... برقرار کرده اند، تحت پوشش قرار می دهد.» (دژم خوی،1380)

قومیّت هم دارای مؤلفه های ذهنی(Subjective) و هم عینی(Objective) است که عبارتند از: علاقه و آگاهی ذهنی از هویت، تعلق، منافع مشترک و علائق مشترک و اشتراکات عینی فرهنگی در زبان، پیشینه تاریخی، دین و سرزمین مشترک(Milton Esman)

الکساندر، قومیّت را اینگونه تعریف می کند: «ویژگیهای اولیه واقعی یا تصویری که باعث پیوند یافتن گروهی از افراد به دلیل وجود نژاد، مذهب و ریشه ملّی(National orgin) مشترک، به اضافه زبان و یا خصوصیات فرهنگی مشترک دیگر می گردد که ناشی از سرزمین آبا اجدادی مشترک می باشد.»

به عقیده گرینورد «قومیّت بخشی از فرهنگ، گروهی افراد می باشد که بیانگر منشا و ویژگی های آن گروه است. بنابراین باعث تفکیک آن گروه از سایر گروه های موجود در واحد های سیاسی بزرگ می شود»(Greenwood)

برخی شاخصهای«خود آگاهی قومی» «زبان مادری» «سرزمین نیاکانی» یا زادگاه و «ویژگیهای روانی- فرهنگی» و «شیوه زیستن» می دانند.(رمضان زاده،1376)

ساختار قومی و توزیع فضایی جمعیت در ایران

ایران به جهت قرار گرفتن در گذرگاه مهاجرتهای تاریخی ترکیب قومیّتهای مختلف در بافت جمعیتی خود مواجه است که به تناسب پیشینه تاریخی و تحولات سیاسی و اجتماعی در گستره سرزمین توزیع و مستقر شده اند مهاجرتهای تاریخی بین سه قاره آفریقا، اروپا و آسیا به سکونت اقوام مختلف و در هم آمیختگی نژادی و پیدایش اقوام Polygenis انجامیده است.

موفعیت جغرافیایی ایران و یورش اقوام کوچ نشین با زبان ها و ادیان مختلف در طول سه هزارسال گذشته، منجر به استقرار سه خانواده زبانی آریایی، سامی(عربی،عبری،آسوری) و اورال آلتای(ترکی ،مغولی) و نیز ادیانی چون زرتشتی، یهودی، مسیحی و اسلام در ایران شده است.

فردریک هوسه(Fredric Houssay) با توقف 18 ماهه در ایران بر اساس اندازه گیریهای آنتروپومتری Anthropometry اقوام ایرانی را در شش گروه نژادی بشرح زیر قرار داده است:

1- گروه آریایی

2- گروه مغولی

3- گروه آریا مغولی

4- گروه سامی ها

5- گروه مغولی و سامی

6- گروه آریایی و سیاهپوست


Fredy Be Mont ایران شناس معاصر فرانسوی در کتابی اقوام ایرانی را برحسب نام و توزیع جغرافیایی به کردها در مغرب ایران، بختیاری ها در مرکز، لرها در منطقه لرستان، قبایل عرب در خوزستان و قشقائیها در فارس، بلوچها و براهوئیها در بلوچستان و ترکمن ها در شمال و قزلباشها در آذربایجان تقسیم نموده است.

در یک تقسیم بندی که به ویژگیهای مردم شناسی، زبان شناسی و جامعه شناسی توجه دارد اقوام و قبایل ایرانی بدین گونه دسته بندی شده اند:

1- ایلات بلوچه: ساکن نواحی بلوچستان از سواحل دریای عمان تا بلوچستان شمالی و جنوب خراسان.

2- طوایف براهوئی: ساکن ناحیه بلوچستان شمالی که از نژاد درآویدی و بزبان درآویدی تکلم می کنند.

3- اقوام ترک:

الف- قزلباشها ساکن آذربایجان-دشت مغان- کوههای سبلان و ارومیه (افشارها)

ب- قزلباشهای افشار ساکن ناحیه زنجان

ج- قزلباشهای اینانلو و بغدادی ساکن نواحی قم و ساوه

د- سه طایفه اینانلو، بهارلو و نفر از طوایف خمسه فارسی

ه- قشقائیها در استان فارس

و- ترکمن ها شامل قبایل یموت-تکه-گوکلان ساکن در سراسر دشت گرگان و شمال خراسان

ز- قزاق ها شامل سه گروه ساکن حومه شهرهای گنبد کاووس-گرگان و بندر ترکمن ایلات ترک سایر نواحی ایران نظیر سیرجان، قزوین-کرج.

4- کردها:

الف- طوایف کرد ساکن استان کردستان-کرمانشاه و آذربایجان غربی

ب- طوایف کرد ساکن شهرستانهای بجنورد-قوچان-شیروان در استان خراسان-کردهای ساکن نواحی مازندران-جنوب گیلان و تهران.

5- لرها و لک ها

الف- لرهای مخصوص ساکن نواحی لرستان – قسمت شمالی جلگه خوزستان و کوهپایه زاگرس.

ب- منطقه چهار محال بختیاری و شمال شرقی خوزستان

ج- پشت کوه(ایلام)

د- کهکیلویه و بویر احمد و طوایف محسنی

6- ایلات عرب:

الف- ایلات مختلف عرب ساکن ناحیه خوزستان

ب- طایفه عرب فارس( از ایلات خمسه فارس)

ج- ایلات عرب ساکن نواحی خراسان(ایل تیموری) عرب خانه و عرب میش مست که در نواحی ورامین و سایر نقاط ایران و لرستان ساکن هستند و اکثر خاصیت عربی بودن و حتی زبان خود را از دست داده اند. (یوسفی زاده،1374)

آذریها:

این گروه که پس از اقوام فارس زبان در رتبه بعدی در ترکیب ملی ایران قرار دارد در بخش شمال غربی ایران در استان های آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل و زنجان استقرار داشته و ارائه آن به استان همدان و غرب گیلان گسترش یافته است ؛ علاوه بر این، در شهرهای تهران، قم، اراک و قزوین نیز به صورت ادغام اجتماعی جمعیت قابل توجهی را شامل می شود.

آذری ها در متغیرهای زبان و احساس قومیت با اکثریت فارس زبان ها تفاوت دارند اما در متغیر دین و مذهب (شیعه) با اکثریت ملت مشترکند و برخی نخبگان آنها رهبری فکری و مذهبی شیعیان را در ایران و خارج از کشور به عهده داشته اند.

ترک های آذری زبان ایران با ترک های قفقاز و ساکن در آن سوی مرزها وجوه مشترک زیادی دارند و آنها را بخشی از مردم ایران می دانند که بر اثر تحولات بین المللی و ضعف حکومت مرکزی و طی قراردادهای ننگین گلستان و ترکمانچای از پیکره ایران جدا شده اند. ترک های آذربایجان همواره از این موضوع رنجیده خاطرند و خواهان الحاق پاره جدا شده ایران به بدنه کشور هستند.

موضوع ترک های آذری بدلایل متعدد با سایر اقوام تفاوت های بسیار دارد.

1ـ آذربایجانی ها خود را جزء لاینفک ایران می دانند و در تمامی ادوار و مقاطع تاریخی نقش سرنوشت ساز خود را در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران بخوبی ایفا نموده اند. تحولات سیاسی یکصد ساله اخیر از جنبش مشروطه خواهی گرفته تا انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و جان فشانی های مردم آذربایجان گواه این مدعاست.

2ـ آذربایجان و تبریز خود را کانون فرهنگ و هنر و ادبیات ترکی می داند و از نظر جایگاه سیاسی نیز سایر بلاد ترک نشین را تابعی از خود بر می شمارد و همواره خواهان الحاق اجزای ترک نشین به خود بوده و از این رو تمایلات واگرایانه و جدایی طلبانه از ایران در آذربایجان موضوعیت ندارد.

3ـ آذربایجان به خاطر پیوندهایی دینی و مذهبی و علقه های فرهنگی در هم تنیده با فرهنگ ایرانی و منافع سیاسی و اقتصادی تفکیک ناپذیر با منافع ملی خواهان حفظ وحدت و یکپارچگی کشور و توسعه اقتدار ملی است و امنیت خود را در راستای امنیت ملی می بیند.

4ـ آذریهای ایران بعلت عدم سنخیت قومی و تفاوت مذهبی در طول تاریخ در برابر عثمانی ها جبهه گرفته و هرگز خواهان الحاق به دولت عثمانی یا ترکیه نبوده اند.

نکته بسیار مهم و قابل تامل این است که حوزه تاثیر زبان، ادبیات، هنر و اندیشه سیاسی ترکهای آذربایجان همواره فراتر از مرزهای سیاسی بوده و اکنون نیز برای اقوام ترک سایر کشورها الهام بخش است.

اگر در گذشته تاریخ، آذربایجان مطمع نظر ابر قدرت ها بویژه روسیه تزاری بوده امروزه آذربایجان می تواند در تحولات منطقه قفقاز منشأ اثر واقع شود. فرصتی که در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی فراهم آمده، می تواند به نقش منطقه ای ایران و آذربایجان کمک کند و سهم ایران را در معادلات آسیای میانه، قفقاز و دریای مازندران و امنیت و ثبات منطقه افزایش دهد.