هنجارهای اجتماعی و موانع فرهنگی توسعه نیافتگی ایران (قسمت دوم)

فاطمه تکلوبیغش

دانلود PDF

2-فرهنگ تخریب

در راستای مصرف و اسراف یک عنصر بسیار مناسب و مؤید در نظام مصرفی ما،تخریب، تحقیر و مسخره کردن است. نظام نابرابر اجتماعی، تحقیرهای زیاد وروشهای آموزشی و تربیتی استبدادی در گذشته جامعه ما، میزان پرخاشگری راآنقدر در فرهنگ ما گسترش داده است که نه فقط در برابرموانع ارضای نیاز، عکسالعملهای خشن و پرخاشگرانه بروز و ظهور می کند، بلکه در شرایط عادی نیزجوانان تمایل و علاقه قابل ملاحظه ای به تخریب دارند. از نمونه های بارز آن :
*پاره کردن تشکهای اتوبوسها؛

*نوشتن و خراب کردن صندلی ها و دیوار های کلاسها و زیر پا له کردن گچهای پای تخته سیاه؛
*کندن چمن و شکستن شاخه های درختان پارکها و کنار خیابانها؛

*سنگ پر تاب کردن و شکستن شیشه های قطارها؛

*و... همگی با این تصور که اینها متعلق به دیگران است.



*اگر در هنگام امتحانات خردادماه نگاهی به جلو مدارس بیندازیم، می بینیمکه چگونه دانش آموزان، کتابهایشان را پاره کرده بیرون می اندازند،

*چقدر از شیشه های ساختمان های اطراف مدارس و استادیوم ها با تیر وکمان وسنگ توسط دانش آموزان و یا تماشاگران مسابقات ورزشی شکسته شده اند،کهبیانگر احساسات آنهادر خوب یا بد نوشتن امتحان و یا خوشحالی از پیروزی وناراحتی از شکست تیم مورد علاقه شان است،
*دنبال کردن مرغ و خروس و الاغ روستائیان مانند حیوانات وحشی، توسط جوانانیا بچه های شهری که یا از طرف مدرسه به اردو و یا به همراه والدین خود بهتفریح رفته اند که این رفتار بچه ها به عنوان نماد فرهنگ شهری باعث تعجبروستائیان شده و آنها گیج می مانند که چه خوب است و چه بد ؟

جالب این است که در بیشتر موارد انجام این کارها و تخریب کردن یک ارزش مثبتتلقی می شود و اسم آن را « رزنگی »می گذارند. حتی در برخی موارد چناچهافرادی در این گروه ها چنین کار هایی را انجام ندهند مورد مسخره سایر اعضاقرار می گیرند.

این موارد نمونه هایی از تخریب در سطح خرد است، در سطح کلان موارد متعددیاز تخریب شخصیت افراد وتخریب سرمایه های ملی و بیت المال به چشم می خورد.

<** ادامه مطلب... **>

الف- تخریب شخصیت

* حمله و تخریب به شخصیت و عملکرد برخی افراد در رسانه های جمعی و درسخنرانی ها گاهی به اندازه ای شدید است که گویا ایشان اصلا هیچ نقطه مثبتیندارد. ( در بیشتر موارد ما فقط مقدار خالی لیوان را می بینیم آن را بیش ازاندازه بزرگ می کنیم.)

*تحقیر و مسخره روستائیان توسط شهری ها؛

*تحقیر ساکنان شهر های دیگر توسط تهرانی ها و دادن اصطلاح شهرستانی که بهنظر تهرانی ها آنها شهروند درجه دو هستند و حتی کم ارزش شمردن اهالی شهرهای کوچک توسط ساکنان شهر های بزرگتر؛

*کم اهمیت دانستن معلمان مقطع ابتدایی توسط معلمان مقاطع بالاتر و همچنینکم ارزش دانستن معلمان مقطع متوسطه از ناحیه مدرسان مراکز آموزش عالی.


ب- تخریب بیت المال

*تخریب بیت المال توسط دست اندرکاران به فراوانی به چشم می خورد،

*ایجاد مکانی برای فضای سبز با هزینه های آنچنانی و بعد خراب کردن آن توسط مسئول بعدی،
*کشیدن خیابان با هزاران مشکل وبعد کندن و خراب کردن آن به بهانه کشیدن گاز، آب،تلفن و...،
*صرف هزینه های هنگفت برای اجرای طرح های مختلف بدون مطالعات و بررسی هایهمه جانبه و بعد متوجه شدن به اشکالات متعدد و متوقف کردن آن و به هدر دادنسرمایه های مادی و انسانی قابل توجه و حرکت از نو.( طرح نظام جدید آموزش وپرورش که چندین بار تغییر حالت داده و هنوز هیچکدام به نتیجه مطلوب نرسیدهاست).

و دهها مورد دیگر.

همه این موارد یعنی تخریب چه در سطح خرد و چه در سطح کلان باعث نابودیامکانات و سرمایه های مادی و معنوی و انسانی جامعه شده و رسیدن به توسعه راغیر ممکن می سازد.

3-- فرهنگ تملق

از دیگر ویژگی های فرهنگی جامعه ما که دقیقا متناسب با فرهنگ تخریب عمل میکند فرهنگ تملق و چاپلوسی است. به این معنی که دیگران به خاطر منافع آنیخود و برای حفظ موقعیت فعلی و شاید به امید ارتقا به موقعیت بالاتر کار ها واقدامات هر چند کاملا غیر منطقی مسئولان رده بالا خود را تایید می کنند وبا انجام برخی رفتار های نوکر مآبانه در مقابل آنهاو با دادن القاب با بارمثبت فراتر از شان و منزلت مسئو ل رده بالا، به نوعی از برنامه های آنهاحمایت می کنند و این تصور هر چند غلط را در مسئولین بوجود می آورند که حتماآنها خیلی خیلی مهم هستند و اگر آنها نباشند مشکل عمده ای در امورات جامعهبوجود می آید. و در نتیجه به خود حق می دهند که هر برنامه ای را هر طور کهصلاح می دانند و ظاهرا با نیت خیر خواهانه انجام دهند. نمونه تملقات را میتوان در:

*پیام ها و آگهی های تبریک و تسلیت که در صفحات مختلف و مخصوصا صفحه اول روزنامه ها چاپ می شود؛

*پلاکارد هایی که به هنگام آمدن مسئو لین بر سر در مکانهای مختلف شهر نصب می شود؛
* و استفاده از الفاظ و کلمات خاص که به هنگام خیر مقدم گویی مورد استفاده قرار می گیرد، مشاهده کرد.

آقای رفیع پور(1380) در کتاب توسعه و تضاد چند نمونه از این آگهی ها را از روزنامه مورخه 30/9/72 ص 12 نقل کرده است.

بسمه تعالی

حضرت حجت الاسلام و المسلمین... و ورزش دوست جمهوری اسلامی ایران
رهنمودهای پیامبر گونه حضرتعالی که در واقع خطوط اصلی ورزش کشور را ترسیم نمود.

.
4-فرهنگ چشم هم چشمی

از جمله مواردی که می تواند امکانات جامعه را به هدر دهد رقابت های بی مورددر رسیدن به برخی موقعیت های کذایی و خود نمایی است که با دقت نظر متوجهمی شویم که هیج فایده ای به جز ناراحتی های ذهنی و روانی و مصرف نامناسبمنابع ندارد. همانطور که در مباحث قبلی مطرح شد افتادن جامعه در مسیر رقابتدر مصرف، امکان پس انداز و سرمایه گذاری را به صفر می رساند و توان و فرصتافراد را به خاطر رسیدن به اهداف کم ارزش به هدر خواهد رفت. نمونه ای ازفرهنگ چشم هم چشمی را می توان در موارد گوناگون مشاهده کرد از جمله:

*برگزاری مهمانی های متقابل و مفصل تر؛

*رقابت در بر گزاری مراسم عروسی و حتی تعزیه در تالارهای آنچنانی؛

*رقابت در تعیین مهریه عروس خانمها و در خرید های ازدواج؛

*ثبت نام فرزندان در مدارس غیر انتفاعی به خاطر رقابت با همسایه ها یا دیگر خانواده های فامیل؛
*تعویض وسایل منزل از جمله مبل ها،پرده ها و ... برای رقابت و خود نمایی در مقابل فامیل و همسایه ها؛

*ثبت نام بچه در کلاسهای مختلف از جمله زبان، کامپیوتر، موسیقی، .... برای فخر فروشی در برابر
*حتی در برخی موارد گرفتن معلم خصوصی برای فرزندان؛

*رقابت در خریدن کادو به مناسبتهای مختلف که گاهی کادوی خریداری شده مورد نیاز واستفاده طرف نیست؛


5-فرهنگ فردیت در مقابل تعاونی

در بسیاری از موارد افراد جامعه ما سعی می کنند در تمام کارها و برآوردننیاز های خود متکی به خود باشند. داشتن چنین روحیه ای باعث شده است مقدارزیادی از منابع و امکانات جامعه که می توانست در امر توسعه و تولید وسرمایه گذاری مورد استفاده قرار گیرد بصورت راکد در کمدها و انباری هایخانه ها بماند و خاک بخورد.در این جا برای روشن شدن مطلب مثالی ذکر می کنیمو یافتن مصادیق دیگر را بر عهده ی خوانندگان محترم می گذاریم.

به طور کلی در جامعه ما فرهنگ تعاونی مخصوصا در مورد فعالیت های اقتصادی تابه حال جا نیفتاده و فعالیت ها و کارهایی که بصورت تعاونی و شرا کتی شروعشده بعد از مدتی به تعطیلی کشیده شده و چه سرمایه هایی که راکد مانده و درحال از بین رفتن است. اینجانب شخصا تعداد قابل توجهی از کارخانه های کوچک وکارگاه های شراکتی چند نفری را می شناسم که به علت اختلافات سالهاست کهدرشان لاک و مهر شده و ماشین آلات و مواد اولیه زیادی در حال خراب شدن و ازبین رفتن هستند.  آنچه تا به حال مطرح شده برخی از ویژگیهای فرهنگی جامعه ما بود که به عنوانمانعی می تواند در مسیر توسعه جامعه ما عمل کند. برای رفع این موانع ارائهالگوهای مناسب تربیتی و آموزشی که هم باید مربیان اعم از والدین و معلمان،دست اندر کاران وسائل ارتباط جمعی، رهبران سیاسی و فکری جامعه اول خودعامل به آنها باشند و هم فرایند تربیتی و آموزشی جامعه در سطوح و مراحلمختلف طوری طراحی و اجرا شود که ارزشها وهنجارهای مطلوب در فرزندان جامعهاز اول درونی شود. الگو بودن رهبران و بزرگان جامعه در مقابله با اشرافیگری، راحت طلبی، رقابت های بی مورد، تحقیر، تملق و انفرادی عمل کردن در جاانداختن عناصر فرهنگی موافق توسعه نقش بسزایی دارد.



منابع و مآخذ:
1-قران کریم
2-نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام
3-اصول کافی
4-رفیع پور، فرامرز 1380 : توسعه و تضاد، شرکت سهامی انتشار، تهران.
5-رفیع پور، فرامرز 1378 : آناتومی جامعه، شرکت سهامی انتشار، تهران.
6-ازکیا، مصطفی، 1369 : جامعه شناسی توسعه و توسعه نیافتگی روستایی ایران، انتشارات اطلاعات، تهران.
7-گی روشه، تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوقی 1380، نشر نی، تهران.
8-سعدی، گلستان، به اهتمام غلامرضا فرخ منش، تهران : علی اکبر علمی و شرکا، 1327.
9-بهار، محمد تقی : دیوان بهار.
10-بیلیگتون، روزاموند و همکارن. فرهنگ و جامعه، ترجمه فریبا عزبدفتری 1380: نشر قطره، تهران.



سوالات قابل طرح:

1-      توسعه را از دیدگاه دیوید لمن را تعرف کنید؟

2-      عوامل موثر در توسعه را نام ببرید؟ و یک مورد  را شرح دهید؟

3-      موانع فرهنگی توسعه را نام ببرید و یک را مورد را توضیح دهید؟