هنجارهای اجتماعی و موانع فرهنگی توسعه نیافتگی ایران (قسمت اول)

فاطمه تکلوبیغش

دانلود PDF

مقدمه 

"توسعه" اصطلاحی است که در مجامع و محافل و نوشته های گوناگون به تنهایی یابه همراه اصطلاحات دیگر و البته با بار مثبت به کار برده می شود. از قبیلتوسعه شهر نشینی، توسعه صنعتی، توسعه اقتصادی،توسعه فرهنگی، کشور توسعهیافته، کشورهای در حال توسعه و ....
علمای اجتماعی هر کدام به تناسب دیدگاه فکری و مکتبی خود تعریفی از توسعهارائه داده اند ولی همه در این امر توافق دارند که توسعه تنها به معنیازدیاد کمی ثروت در جامعه نیست بلکه تغییر کیفی در نظام اجتماعی و فرهنگیجامعه را در بر می گیرد. البته هدف در این مقاله بحث در باره مفهوم وتعاریفاصطلاح توسعه نیست. بنا براین فقط به بیان یک تعریف بسنده می کنیم. دیویدلمن می گوید: "توسعه علاوه بر بهبود میزان تولید و درآمد شامل دگرگونیاساسی در ساحتها و نهادهای اجتماعی – اداری و همچنین وجهه نظرهای مردم است ودر بسیاری از موارد حتی عادات و رسوم و عقاید مردم را در بر می گیرد."



عوامل مؤثر در توسعه


صاحب نظران امر توسعه عوامل چندی را در رسیدن به آن مؤثر می دانند که بطور خلاصه می توان در چهار مقوله زیر به آنها اشاره کرد:

1-عوامل اقتصادی
2- عوامل سیاسی
3- عوامل اجتماعی
4- عوامل فرهنگی



1-عوامل اقتصادی

عده ای معتقدند توسعه موقعی تحقق می پذیرد که ترکیب و میزان معینی از پسانداز و سرمایه گذاری وجود داشته باشد. این نظریه پردازان اغلب توسعه را بهعنوان یک پدیده اقتصادی مورد نظر قرار داده اند. بنا بر این ادعا،کشورهای جهان سوم از این جهت نتوانستند توسعه یابند که آنقدر فقیرند کهثروت لازم برای سرمایه گذاری بنیادی مورد نیاز توسعه اقتصادی را ندارند. البته به نظر من این امر در مورد کشور ما نمی تواند درست باشد چرا که کشورایران هم از لحاظ موقعیت و ویژگیهای جغرافیایی از قبیل آب و هوا، خاک،منابع آبی، معادن و منابع زیر زمینی و همچنین از لحاظ نیروی انسانی هم ارنظر کمی و کیفی در مقعیت مناسب قرار دارد و نمی توان ایران را یک کشور فقیربه حساب آورد.



2-عوامل سیاسی

پاره ای از محققان به عوامل سیاسی و تاثیر بر گزیدگان قوم در رشد و توسعهاقتصادی و تحول اجتماعی اشاره کرده اند از جمله باتامور نظریاتی ابرازداشته و بر نقش رهبران ملیت پرست، مطلع و پیشوایان انقلابی تاکید نموده وآنها را از عوامل عمده دگرگونی و پیشرفت می شمارد. از این لحاظ هم به نظرحقیر ما مشکلی نداریم چرا که پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)و اهداف متعالی این انقلاب از جمله قطع وابستگی و نفی سلطه بیگانگان برامورات کشور راه را برای گام نهادن در مسیر توسعه فراهم ساخته است.


3-عوامل اجتماعی

برخی از صاحب نظران به عوامل اجتماعی مؤثر در توسعه که جامعه را به صورتخود ساز در می آورد وبه کار می اندازد از قبیل آموزش و پرورش، حفظ و ازدیادسلامت مردم و تامین رفاه اجتماعی اشاره می کنند. مثلا افزایش تخصص و مهارتاز طریق تعلیم و تربیت و رهایی افراد از بیماری و رنجوری به قدرت تولیدآنها می افزاید و آسایش خاطری که از بیمه و دیگر تلاشهایی که منجر بهبرقراری امنیت جامعه می شود شوق و انگیزه تلاش را نیرو می دهد و با توانبخشی به فرد معلول ( اعم از معلول جسمی و روانی ) قدرت کار از دست رفته رابه نحوی باز می گرداند.

4-عوامل فرهنگی

گروهی از محققان به عوامل فرهنگی در پیشرفت اقتصادی و رسیدن به توسعه اشارهکرده اند که به برخی از آنها در اینجا اشاره می شود : وجود معتقداتی که بهزندگی ناسوتی و موفقیت در حیات مادی اهمیت میدهد.حدیث معروف «لا معاش لهلا معاد له » در فرهنگ دینی ما اشاره به همین امر دارد.

الف - وجود معتقداتی که برای کار و کوشش ارزش قائل است و به جای فلسفه جبراز نظریه اختیار پیروی کند و فرد را در تعیین سرنوشت خویش و بهبود وضع خودمؤثر به داند.در این مورد در اعتقادات دینی ما تاکید زیادی شده اشت از جملهحدیث معروف از امام صادق (ع) که فرمودند : «الکاد علی عیاله کالمجاهد فیسبیل الله » کسی که برای به دست آوردن روزی خانواده- اش می کوشد، همانندکسی است که در راه خدا جهاد می کند. همچنین در ادبیات ما بر اهمیت و باارزش بودن کار توجه قابل ملاحظه ای شده است. به عنوان نمونه :

برو کار می کن مگو چیست کار                                             که سرمایه جاودانی است کار



ب - وجود معتقداتی که تحصیل علم و کسب فن را قدر شناسد و نیاز و شوق داناییو کاردانی را در دلها بیدار کند. در این زمینه هم در آموزه های دینی ماتاکید زیادی شده است و حتی اولین آیه نازل شده بر پیامبر (ص) تاکید بر ارزشعلم و علم آموزی دارد. همچنین بیان حدیث معروف « اطلبوا العلم ولو بالصین » از طرف پیامبر اکرم (ص) به عنوان بنیان گذار مکتب اسلام نشانگر اهمیت وارزش علم و کسب فن است.در قران مجید بر تفاوت و تمایز آشکار دانایان ونادانان توجه شده است. " هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون"


ج - وجود عناصری در فرهنگ ملی و نیز در بافت کلی جامعه که امید و انگیزهبهتر شدن و خوشتر زیستن و ارتقاء یافتن را در درون افراد پرورش دهد. درارتباط با این عامل هم در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما موارد زیادی به چشم میخورد با این مضمون که هر کس امروزش با دیروزش برابر باشد مغبون و زیاندیدهاست.


د - وجود عقایدی که اسراف و اتلاف را به هر شکل مردود بداند و موافقاندوخته کردن و کاربرد سرمایه در تولید باشد. در قرآن مجید که همه مامسلمان آن را به عنوان بهترین راهنمای زندگی افراد انسان قبول داریم درموارد متعدد بر پرهیز از هرگونه اسراف و تبذیر تاکیده شده است و حتی اسرافکنندگان در زمره برادران شیطان عنوان شده اند.« ان المبذرین کانوا اخوانالشیاطین و کان الشیطان لربه کفورا"

آنچه که تا به حال مطرح کردیم شاید ما را به این نتیجه برساند که کشور ماباید در گروه جوامع توسعه یافته قرار می گرفت. ولی آنچه که عملا مشاهده میکنیم و بطور یک واقعیت باید قبول کرد جامعه ما با شرایط مطلوب توسعه فاصلهزیادی دارد. عوامل متعددی در نرسیدن جامعه ما به توسعه دخالت داشتند که اگربخواهیم به آنها بپردازیم مثنوی هفتاد من کاغذ شود.

ما در این مقاله به برخی از ویژگیهای فرهنگی اشاره می کنیم. که بیانگر برخیتناقض های فرهنگی است به این معنی آنچه که در باورهای دینی و اعتقادی ماوجود دارد و به عنوان عناصر متعالی برای تحقق شرایط توسعه می توانند عملکنند با آنچه که عملادر جامعه ما عمل می کنیم و در نگاه اول از ویژگیهایفرهنگی جامعه ما شمرده می شود تضاد وجود دارد ؛ و بطور مشخص مانع توسعهمحسوب می شوند. به عبارت دیگر بخشی از فرهگ اصیل ما بطور کامل در افرادجامعه درونی نشده اند.

 

موانع فرهنگی توسعه

 

فرهنگ مصرف و اسراف

در جامعه ما رقابت در مصرف بیشتر و به عبارت دیگر اسراف و تبذیر به فراوانیقابل مشاهده است. در نتیجه سابقه طولانی نظام اربابی و اشرافی که بر جامعهما حاکم بوده و افراد بالادست و اشراف برتری خود را با استفاده از وسایلگرانقیمت مثلا با پوشیدن لباسها و استفاده از وسایل خانگی گران قیمت و یاسوار شدن بر مرکب گران بها به نمایش می گذاشتند و به رخ دیگران میکشیدند.وفخر فروشی می کردند.معمولا در جامعه ما هر کس سعی می کند خود را بااستفاده از وسایل گران بها به عنوان فردی از طبقه بالا نشان دهد.این فرهنگهم در رفتار مردم عادی و هم در رفتار مسئولین ادارات- البته مسئولین همبزرگ شده همین فرهنگ هستند. – کاملا قابل مشاهده است. و امروزه شاهد تبلیغاستفاده از این وسایل گران قیمت هستیم. ازقبیل گسترش فروشگاه هایی که بهظاهر وسایل لوکس خارجی می فروشند، انواع تورهای کیش که برای خرید کالاهایلوکس انجام می گیرد و حتی برخی از ادارت کارکنان خود را به عنوان تشویق بهاین تورها می فرستند.نمونه هایی از فرهنگ مصرفی جامعه ما هستند که درنتیجهآن امکان پس انداز برای خانواده ها ممکن نمی شود و سرمایه کشور به سودتولید کنندگان خارجی از کشور خارج می شود.
علاوه بر آنچه گفته شد موارد متعددی از فرهنگ اسراف و تبذیر در شئون مختلفجامعه ما حتی در امور مربوط به دین و مراسم مذهبی به چشم می خورد. از جمله :

·                                    استفاده از انواع غذا ها در مراسم افطاری ماه مبارک رمضان،

·           داشتن تعداد زیادی بلندگو و طبل یاماها در مرسم عزاداری ماه محرم که ساخت کشورهای خارجی است واین باعث رونق اقتصادی آنها می شود،

·                دعوت از چند نوحه خوان و سخنران در برگزاری مراسم تعزیه و در مرثیه ها کهحتی گاهی برای هرکدام فقط چند دقیقه فرصت می رسد و هیچکدام نمی تواند مطلبخود را ارائه نماید،

·                کثرت اعلامیه های همدردی به هنگام فوت فردی از طرف دیگران بیشتر برای خودنمایی صادر می شود که حتی بعضی وقتها مجالی برای خواندن همه آنها نیست،

  • و دهها مورد دیگر.

موارد متعدد دیگری را نیز در سطح خرد و فردی به عنوان اسراف در جامعه ما میتوان مطرح کرد از قبیل: دور نان بیرون ریختن، شیر آب را باز گذاشتن، غیراقتصادی عمل کردن و آدمهای عاقل و مقتصد را خسیس خواندن ودر سطح کلان هم موارد گوناگونی از اسراف را در عمل و رفتار مسئولان جامعه می توان بیان کرد:

  • در یک اتاق کوچک با گنجایش حداکثر 30 نفر (‌به دور میز u شکل) جلوی هرصندلی یک میکروفن گذاشته شده است، با اینکه افراد بدون میکروفن،صدای یکدیگررا به خوبی می شنوند
  •  برای هر موضوع پیش پا افتاده،سمینار و کنفرانس در هتل های گرانقیمت برگزار کردن ؛
  •  مدیران یک شرکت یا یک اداره با هم بر سر تجهیزات ( تعداد تلفن هایمدارداخلی و خارجی، نمابر، تلفن همراه، تعداد منشی ها، نوع میز کار، مبلها ومیز و صندلی برای جلسات،انواع دستگاه های کامپیوتر برای هر اتاق و دیگرلوازم )‌، داشتن انواع اتومبیل های مدل بالا، توجه به نمای ساختمان و ... با هم رقابت می کنند و اگر خوب بنگریم می بینیم که حتی وزارتخانه ها هم باهم چنین رقابتهایی دارند.
  • اسراف در تبلیغات انتخاباتی که با هزینه های مصرف شده می توان مثلا ازلحاظ کاغذ و کتاب مشکل زیادی از آموزش و پرورش کشور را برطرف کرد و ترقیعلمی جامعه را سبب شد و گامی در جهت رسیدن به توسعه بر داشت
  • ودهها مورد دیگر از اسراف و حیف و میل کردن اموال فردی یا بیت المال کهاغلب برای خود نمایی و برتری جویی است و نابود کردن سرمایه هایی که میتوانستند در امر تولید و بهسازی امر جامعه قرار گیرند و باعث توسعه گردند.