آشنایی با نظام های مختلف سیاسی

سمیرا بهرامی

 

اصطلاح سوسیالیسم: به معنای جامع گرایی و جامعه باروری است.ریشه فرانسوی آن سوسیا به معنای اجتماع است و ریشه لاتینی آن به معنای شریک و همراه است و دارای معنای بسیاری است مثل دموکراسی و آزادی.بعضی آن را برابری و دادگری می دانند ولی آمریکایی ها آن مصادره اموال خصوصی و کنترل شدید زندگی خصوصی افراد از سوی دولت می دانند.ولی جامع ترین تعریف آن عبارتند از: یک نظام اقتصادی سیاسی که در آن دولت بطور مستقیم از راه برنامه ریزی،ابزارهای تولید را کنترل می کند و مالک قانونی آن است و هدفش هم تولید کالا و خدمات مورد نیاز است در جامعه و در کل در صدد ایجاد جامعه مساوات طلب هستند و دارای 3 اصل می باشد.

1)اصل جامعه باروری(گرایی): مهمترین اصل مشترک در بین احزاب سوسیالیستی است.یعنی اینکه جامعه را به فرد ترجیح  می دهد و سود جمعی را به سود فردی ترجیح می دهند و بر ضد مالکیت خصوصی و سرمایه داری است و بر خلاف لیبرالیسم اقتصادی و کاپیتالیسم است

 

2)اصل برابری: یکی از اصول مهم سوسیالیستی است،آنها مالکیت خصوصی ابزار تولید را سرچشمه تمام فسادها میدانند

 

3)فرا ملیّتی: آنها دارای تفکراتی فرا ملیّتی و تمایلات انسان گرایانه دارند و ادعای کوشش و مبارزه برای آزادی تمام انسان ها را دارند

 

نظر اسلام: اسلام بر مالکیت خصوصی،اقتصاد آزاد و مبارزه با نا برابری را در مسائل اقتصادی سیاسی بسیارمهم می داند اسلام مالکیت خصوصی را مشروع می داند و بر اقتصاد آزاد تاکید دارد و موجب تولید و رقابت بهتر می شود ولی از طرفی قوانینی را وضع کرده که مانع تراکم ثروت در بین گروه خاصی از افراد می شود مثل ربا،ابتکار اموال و ..... و دولت را موظف می کند که بازار را کنترل کند و احکامی مثل خمس و ذکات و.......را وضع کرده.

کمونیسم: ایدئولوژی است که بر اساس مالکیت مشترک بین ابزارهای تولید و بدون مالکیت خصوصی شکل گرفته و در صدد ایجاد اجتماع ضد دولت گرایی و فاقد طبقه های اجتماعی است و شاخه ای از مکتب سوسیالیسم است. در مکتب مارکسیسم،کمون را شکل اولیه زندگی اجتماعی انسان می داند و کمونیسم یک سازمان اجتماعی را ترسیم می کند و دارای مکاتب جدیدی مثل مائوئیسم،تروتئیسم،کمونیست آنارشیست،کمونیست مسیحی و جریانهای کمونیسم چپ می باشد.که در این میان شاخه لنیسیم که بقایای اتحاد جماهیر شوروی است و در و راوبط بین الملل دارای قدرت است ولی شاخه دیگر به نام ترتئویسم قدرت چندانی ندارد.نظریات مارکس در قرن 19 در مورد کاپیتالیسم به جای براندازی این نظام در مسیر کاپیتالیسم اصلاحی پیش رفت.فقط استثناء در مورد حزب کار سوسیال دموکرات روسیه بوده که بعد از سرنگونی دولت موقت روسیه در انقلاب بعد از 1917 روسیه به قدرت رسید و به نام حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی نام گذاری شد.

بعد از پیروزی انقلاب اکتبر در امپراطوری روسیه بسیاری از احزاب سوسیالیست در کشورهای جهان به کمونیست تبدیل نشد و بعد از جنگ جهانی دوم،کمونیست ها در اروپای شرقی به قدرت رسیدند و در سال 1949،حزب کمونیست چین تاسیس شد و رشد یافت و در کشورهای جهان سوم مثل کوبا،کره شمالی و......رواج یافت

 

یوروکمونیسم: در سال 1970 در اروپای غربی در ایتالیا و فرانسه شکل گرفت و به آن دسته از احزاب کمونیستی اشاره دارد که به دنبال نقذ و سنت شکنی اطاعت بی قید از اتحاد جماهیر شوروی است

در اواخر دهه 1980 بازوال دولت های کمونیستی در اروپای شرقی و فرو باشی اتحاد جماهیر شوروی قدرت کمونیسم در اروپا کاهش یافت ولی با این وجود 4/1 جمعیت دنیا در کشورهای کمونیستی بخصوص جمهوری خلق چین زندگی می کنند

 

سرمایه داری یا کاپیتالیسم: سیستم اقتصادی است که در آن وسایل عمده تولید به واسطه سرمایه های شخصی فراهم می شود و در آن مالکیت با صاحبان منابع است و انقلاب صنعتی در اروپای غربی و امریکا و سپس کشورهای غیر غربی راه یافت و در آن از نظر ابزار تولید به جای استفاده از نیروی کار انسان وحیوان از وسایل مکانیکی (ماشین) در شیوه های ساده تولید نقش دارد و از نظر حقوقی بخش عمده فعالیت های اقتصادی بویژه مالکیت و سرمایه گذاری برای تولید کالا در دست افراد و موسسات غیر دولتی است.

 از نظر سوسیالیست ها(مارکسیست ها): این نظام سیستمی است که در آن مالکیت خصوصی تعیین کننده چهره اقتصادی و سیاسی جامعه می باشد که نظم اجتماعی خاصی را پدید می آورد و طبقه حاکم طبقه سرمایه داری است که از نیروی تولید جامعه به نفع خود استفاده می کند.

 

غیر مارکسیست ها: آن را سیستمی می دانند که در آن سود میان عوامل تولید یعنی(کار،سرمایه،زمین)بر حسب تولید گری نهایی توزیع می شود پس عادلانه است و مالکیت خصوصی را مشروع می داند و این نظام طرفدار نا برابری های اقتصادی است و این نا برابری را ناشی از این می دانند که افراد با توجه به صرف انژی و منابع خود که وارد جریان تولید می کند بهره مند می شود و بر 3 اصل استوار است

1)مالکیت خصوصی را به طور غیر محدود محترم می شمارد و اجازه می دهد جمعی عناصر تولید به مالکیت خصوصی در آید مگر در وضعیت استثنا مثل منابع ثروت ملی

2)آزادی در ازدیاد ثروت،هر فرد هر چه دارد را می تواند بهره کشی کند و سود ببرد

3)آزادی در تصرف،همانطور که آزادی بهره کشی را ضمانت کرده آزادی مصرف هم تضمین کرده و هر فرد هر طور که بخواهد می تواند نیازهایش را بر طرف کند

سرمایه داری یا کاپیتالیسم دارای یک روند تکاملی می باشد که عبارتنداز:

1)رشد سرمایه داری: با رشد بازرگانی آغاز می شود یعنی سرمایه داران بزرگ در جریان داد و ستدد مسلط می شود

2)سرمایه داری صنعتی: با انقلاب صنعتی آغاز می شود،در این جریان مالکان کارخانه های بزرگ،بنگاه ها بر جریان تولید مسلط اند

 3)سرمایه داری مالی فرا: تسلط اقتصادی به دست بانکداران و پول داران می افتد که با پول خود بر موسسات صنعتی مسلط می شوند

4)سرمایه داری دولتی: دولت اداره و بهره گیری از وسایل تولید را به نفع طبقه ای که مهار دولت را در دست دارد انجام می دهد