موضوع تحقیق :نظریه های دولت و فرهنگ

استاد : جناب آقای مومنی

گردآورندگان : مریم لطفی، محیا قندهاری، فاطمه قاسم‏زاده ابیانه

 

مقدمه

واژه دولت یکی از پیچیده ترین مفاهیم مطرح شده در علم سیاست است به طوری که دیدگاههای گوناگون و بسیار متنوعی پیرامون آن وجود دارد. برخی آن را مقدس می شمارند و گروهی نیز به طور کلی فایده وجودی آن را نفی می کنند. با وجود این، باید گفت که امروزه دولت پدیده ای است که وجودش را در همه جا می توان احساس کرد. به عبارت دیگر، امروزه همه ابعاد زندگی انسان تحت تاثیر پدیده ای به نام دولت قرار دارد.

دولت چیست؟

دولت نهادی منفعل و بی‌طرف نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و نه حاصل تصادف صرف و ساده است. زیرا که دولت دارای یک ریشه تاریخی بوده و ساخت آن در طی مرور زمان شکل گرفته و خود هم در تأثیرپذیری از اجتماع است و هم بر آن مؤثر است.

از جمله خصوصیاتی که به‌عنوان ویژگی‌های صوری یک دولت شناخته می‌شود به شرح ذیل است:

1- از نظر جغرافیایی

هر دولتی دارای سرزمینی است و مدعی سلطه یا تفوّق بر کل سازمان‌ها و تشکیلات یا گروه‌های داخلی است. دولت بر منابع اجبار و زور نیز سلطه دارد و به‌عنوان مرجع اقتدار سلطه انحصاری در درون قلمرو خویش به شمار می‌رود که همانا حاکمیت دولت را نشان می‌دهد. از ویژگی‌های متمایز دولت آن است که دارای اهداف گسترده‌تر و فراگیرتری است. غایت اصلی آن به اصطلاح قدما تأمین خیر عمومی است. از این رو شهروندان برای رسیدن به این اهداف به اجبار تحت لوای دولت به پیش می‌روند.

2- انگیزه پیدایش دولت

در مورد پیدایش دولت نظریات متفاوتی وجود دارد. همگی بر یک نکته تأکید دارند؛ «حفظ خود و حفظ سرزمین و مملکت خود» که بر پیکره تاریخ، خود را نمایان می‌دارد. این اصل آن‌چنان برای هر دولتی ذاتی شده است که دولت در تار و پود زندگی انسان‌ها پیوند خورده است.

 

3- وظیفه دولت

دولت نقش متناقضی در زندگی افراد و گروه‌های اجتماعی بازی می‌کند. دولت از یک طرف نهادی قهرآمیز است و از طرف دیگر متضمن در اختیار گذاردن امتیازات و حمایت‌های معینی برای اعضای آن است (مثل دستیابی به حقوق شهروندی، ارائه خدمات اجتماعی و عرضه کالای مصرفی جمعی) که هیچ نهاد دیگری توان یا خواست تأمین آن‌ها را ندارد.

دولت می‌تواند به‌گونه‌ای زندگی افراد را شکل داده و کنترل کند که هیچ نهاد دیگری نمی‌تواند. اگرچه امروزه در مورد نقش دولت و توانایی او در اداره جامعه بحث‌های مختلفی می‌شود. به‌عنوان مثال میشل فوکو در مورد توانایی و به عبارتی قدرت دولت معتقد است که «مسأله قدرت در صورتی‌که صرفاً براساس قانونگذاری یا قانون اساسی دولت یا دستگاه دولتی مدنظر قرار گیرد تا حدود زیادی اهمیت خود را از دست خواهد داد. قدرت امری به مراتب پیچیده‌تر، متراکم‌تر و در عین حال پراکنده‌تر از مجموعه قوانین یا دستگاه‌های دولتی است»

ارائه تعریفی جامع از دولت

دولت عبارت از گروهی از مردم(جمعیت)،که در قلمرو معین(سرزمین) سکونت داشته وتحت اصول منظم(قانون) به طور مستقل ودائم زندگی می نمایند و مطیع قانون صادره از یک مقام عالی(قدرت عالیه با قوای کشوری) می‏باشند. بنابراین عناصر چهارگانه دولت عبارتند از : 1) قلمرو 2) جمعیت 3 )حکومت 4) حاکمیت

انواع تعاریف دولت

تعاریف گوناگون و متنوعی از مفهوم دولت ارائه شده است. این تعاریف را می توان به سه دسته کلی تقسیم کرد: تعاریف حقوقی ،فلسفی و سیاسی. در تعریف حقوق، دولت واحدی است با ویژگی های چهارگانه  1- جمعیت  2-حکومت  3- سرزمین  4-حاکمیت(انحصارقدرت).

از نظر فلسفی نیز سه دیدگاه در باره دولت وجود دارد:  1. طبیعی بودن دولت : طبق نظریات افرادی چون ارسطو  2. قراردادی بودن دولت : طبق نظر متفکرانی چون  هابز ، لاک و روسو  3.طبقاتی بودن دولت : طبق نظر کسانی چون کارل مارکس و فردریش انگلس.

 

از نظر سیاسی دو دیدکاه کلی در باره مفهوم دولت وجود دارد: 1. دولت پدیده ای اندامواره است؛ 

2. دولت پدیده ای  ابزار گونه است. بر اساس دیدگاه اندامواره بودن دولت گفته می شود که دولت همچون ارگانیسم طبیعی بدن انسان عمل می کند. بنابراین دارای سه خصوصیت اصلی برای آن در نظر گرفته می شود :

-   وجود ارتباط داخلی میان اجزا و عناصر آن (مانند اجزای بدن انسان)

-   توسعه و رشد درونی خود به خودی  (مانند ویژگی خودترمیمی بدن انسان)

-   درونی بودن هدف و غایت (مانند هدف حفظ حیات و تداوم زندگی در نزد انسان)

بر اساس دیدگاه ابزارگونه بودن دولت گفته می شود که دولت به طور اساسی محصول اراده انسان است. یعنی ابزاری است که انسان آن را از طریق انعقاد قرارداد و به منظور تامین نظم وامنیت به وجود آورده است.  در این دیدگاه گفته می شود که دولت برای انسانها به وجود آمده است و نه انسانها برای دولت.

نظریه های پیدایش دولت

در باب منشا و مبدا دولت اختلافات زیادی بین علمای علم سیاست و علم حقوق وجود داشته است. از قدیم تا کنون نظریات بسیاری در این خصوص اظهار شده است که اهم آن به شرح زیر است:

1) نظریه طبیعی یا فطری

2) نظریه الهی

3) نظریه قرارداد اجتماعی

4) نظریه تکامل

5) نظریه اقتصادی

 

 1) نظریه طبیعی یا فطری

ارسطو فیلسوف مشهور یونان باستان ارسطو برای نخستین بار این نظریه را مطرح کرده است. این متفکر عقیده داشت که هر چیزی در طبیعت دارای هدف و غایت مشخصی است. به عبارت دیگر همه پدیده های جهان هستی به دنبال غایت و هدف خود در حرکت هستند. بر این اساس از نظر او، خانواده منشا پیدایش دولت است. از اجتماع خانواده ها ، دهکده به وجود می آید و از گردهمایی دهکده ها ، شهرها تشکیل می شوند. از نظر او ، نهایت و غایت اجتماع بشری شهر است که در آن دولت تشکیل می شود.

 به باور ارسطو، طبیعت نوعی غریزه اجتماعی را در نهاد همه آفریدگان به ودیعه گذاشته است. یعنی انسان ها به طور فطری مایل هستند که در درون اجتماع زندگی کنند زیرا مدنی الطبع است. ارسطو اصلاح عیوب اخلاقی شهر وندان و تلقین فضایل نفسانی به آنها را مهمترین وظیفه دولت می داند. بنابراین هر دولتی که از انجام این وظیفه مهم غفلت کند، اقدامات خود را منحصر به اصلاح عیوب ظاهری شهروندان ساخته و وظیفه اساسی خود را به عنوان دولت ایفا نکرده است. ارسطو مدعی است که بدون دولت ممکن نیست که اشخاص سعادتمند و نیکبخت گردند.

2) نظریه الهی

طرفداران این نظریه مدعی هستند که تشکیل دولت ناشی از حکمت الهی واراده خداوندی بوده و متصدیان امور از طرف خداوند مبعوث می شوند و به نمایندگی از طرف او اداره امور جامعه را بر عهده دارند. غالب نویسندگان قرون وسطی مانند سنت آگوستن دولت را ناشی از اراده خداوند دانسته و مدعی بودند که اداره مملکت بایستی در دست روحانیون و نمایندگان مذهب مسیح باشد. نظریه الهی در قرون وسطی در جهان غرب مورد قبول بود ولی پس از تحولات قرنهای پانزدهم و شانزدهم میلادی در اروپا و به دنبال شکل گیری جنبش سکولاریسم (جدایی قلمرو دین و سیاست) منشا الهی دولت مورد تردید قرار گرفت.

از منظر متفکران و علمای اسلامی قدرت سیاسی در جامعه اسلامی مساله ای نیست که خداوند متعال در باره آن بی نظر باشد. به عبارت دیگر موضوع اداره جامعه اسلامی ، از آنجایی که با اصل دین و اجرای قوانین الهی در ارتباط است نمی تواند مورد غفلت قرار گیرد. مقررات و قوانین اسلامی صرفا برای اطلاع مسلمین نمی باشد بلکه این قوانین برای اجرا صادر شده اند. از این رو، تنها کسانی می توانند وظیفه اجرای این قوانین را بر عهده گیرند که با مسائل مربوط به آن آشنایی کامل داشته باشند. به همین دلیل است که بیشتر علمای اسلامی بر این عقیده هستند که اداره جامعه اسلامی باید در دست کارشناسان مسائل اسلامی (فقهای جامع الشرایط) قرار گیرد.

3) نظریه قرار داد اجتماعی

نظریه قرار داد اجتماعی به عنوان  یک نظریه برای منشا پیدایش دولت، برای اولین بار از سوی هوگوگروسیوس هلندی اظهار گردید ولی بعدها کسانی چون توماس هابز، جان لاک، ژان ژاک روسو، امانوئل کانت، پوفندورف آن را تبیین نمودند.این متفکران بر این باور بودند که افراد بشر در ابتدا به حالت طبیعی و بدون اجتماع زندگی می کردند، سپس با موافقت یکدیگر قراردادی بسته و دولتی را  تشکیل دادند.

-  نظریه پوفندورف

پوفندورف بر این اعتقاد است که افراد بشر به منظور تشکیل دولت دو قرار داد جداگانه منعقد کرده‏اند؛ ابتدا قراردادی برای اتحاد بین خود بستند تا جامعه شکل بگیرد و سپس بر اساس قرارداد دوم  متعهد شدند که از دولت اطاعت نمایند.

-   نظریه توماس هابز

توماس هابز بر این اعتقاد است که افراد برای جلوگیری از برخوردهای دائمی و به منظور استقرار نظم و امنیت و صلح، با یکدیگر قرارداد بستند و همه اختیارات خود را به شخص حاکم واگذار کردند. هابز در کتاب لویاتان در سال1651، حکومت را به یک حیوان عظیم الجثه یا یک غول دریایی تشبیه کرده است. طبق نظرهابز، مردم هیچ گونه حقی ندارند که علیه حکمران شورش نمایند.

-   نظریه جان لاک

جان لاک بر خلاف توماس هابز عقیده داشت انسان از نظر ذات و فطرت ، پاک سرشت است و اگر به حال خود رها شود به سمت خوبی ها خواهد رفت. بر همین اساس لاک عقیده داشت که حتی اگر دولتی وجود نمی داشت انسان  می توانست به حیات خود ادامه دهد اما از آنجائی که ممکن است برخی از افراد بر خلاف تمایلات فطری خود ، به حقوق دیگران تجاوز نمایند در نتیجه، وجود یک دولت حداقلی برای مقابله با متجاوزین و نیز یک دستگاه داوری برای رسیدگی به اختلافات ضروری می نماید. با این توضیح ، لاک دولت را شر ضرور می نامد یعنی اساسا وجودش شر و نامطلوب است ولی از وجود آن  نیز گریزی نیست.

لاک همچنین برخلاف هابز عقیده دارد که از آنجایی که حاکمان قدرت خود را از مردم به دست می‏آورند در نتیجه، دولتها در مقابل مردم مسئول بوده و از این رو، حق شورش علیه دولت و حاکمان برای مردم محفوظ خواهد بود..

-  نظریه ژان ژاک روسو

ژان ژاک روسو، نیز از طرفداران  نظریه قراردادی بودن دولت محسوب می شود. روسو عقیده داشت که انسان ها از نظر ذات و فطرت نه خوب است نه بد؛ یعنی خوبی و بدی انسان ها مربوط به تجربیات و عملکرد آنها در طول زندگی است. البته این متفکر قرن هجدهم میلادی تاکید می کرد که نقش جامعه و دولت در گرایش انسانها به تبهکاری نقش اصلی را بر عهده دارد. از نظر او ، نظام آموزشی و تربیتی دولتی، مهم ترین عامل گمراهی انسان است. روسو بر این باور بود که تربیت انسانها باید بر اساس اصول طبیعت انجام پذیرد. این مساله در کتابی به نام "امیل" به تفصیل تشریح شده است.

4) نظریه تکامل

نظریه تکامل، منشا دولت را، نتیجه بسط وتکامل خانواده می داند. پیروان نظریه تکامل معتقدند که در بدو امر از اتحاد زن و مرد خانواده به وجود آمده است. در راس خانواده پدر امور خانواده را اداره می نمود و بر سایرین ریاست داشت ولی پس از اتحاد چند خانوداه و تشکیل قوم و قبیله، یکی از بزرگان قوم سمت ریاست یافت. سرانجام در اثر اتحاد چند قوم و طایفه،  ملت به وجود آمد و به دنبال آن دولتها شکل گرفتند.

5) نظریه اقتصادی

انگلس اقتصاد دان و جامعه شناس مشهور آلمانی همانند دوست و همکار مشهور خود - کارل مارکس- عقیده داشت که تشکیل دولت برای وجود و بقای نوع بشر ضروری نبود بلکه منشاء و اساس پیدایش آن به دلیل وجود تفاوت موقعیت اقتصادی افراد در جامعه می باشد. انگلس مدعی است که در طول تاریخ همواره اغنیا و طبقات مسلطه جامعه با تاسیس دولت و تهیه قوای مادی خواسته اند اموال خود را در مقابل فقرا حفظ نمایند. بنابراین در صورتی که تفاوت مالی موجود در جامعه کنونی از بین برود و افراد بشر از لحاظ مادی کاملا مساوی و یکسان گردند سازمان کنونی دولت به خودی خود منقرض شده واتحادیه های صنفی قائم مقام و جانشین آن خواهند گردید.