نقش دو گانه مذهب در توسعه فرهنگی (قسمت ششم)

تهیه کنندگان :   خانمها : مهناز رجب زاده – الهام توکلی – خورشید محمدی – رخشنده بابام خانی

دانلود PDF 


اگر دین خود را تابع دنیای خود قرار دهی، هر دو را نابود کرده ای و در آخرت از زیانکاران خواهی بود؛ ولی اگر امور دنیایت را طبق موازین دینی تنظیم کردی، هر دو را به دست آورده، در آخرت از رستگاران خواهی بود .                    

(حضرت علی علیه السلام میزان الحکمه، ج 3، ص 329).

چکیده


به عقیده ما دین و آموزه های دینی از عوامل و منابع اساسی شکل دادن به کنش اجتماعی و تحولات اقتصادی به شمار می‌رود. دین به اعتراف بیشتر جامعه‌شناسان، منشأ بسیاری از تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در طول تاریخ بوده است.

مذهب بنا بر اعتقاد اکثر قریب به اتفاق صاحب‌نظران، از منابع و سرچشمه های عمده فرهنگ سیاسی و اقتصادی جوامعی است که اعتقاد و ایمان دینی دارند. به تعبیر دیگر، مجموعه باورها، ارزش ها،آموزه ها و نمادهای مذهبی هر جامعه‌ای نقش مهمی را در شکل دادن به گرایش و جهت گیری مردم آن جامعه در قبال نظام سیاسی و تحول اقتصادی ایفا می نمایند. بهبود شرایط اقتصادی، پیش زمینه ای اساسی برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه است، زیرا با برآورده شدن نیازهای اولیه معیشتی، زمینه برای بروز نیازهای عالی تر انسانی فراهم می شود که اگر درمسیری صحیح هدایت شود، به شکوفایی و تعالی انسان و جامعه می انجامد.

این نوشتاردرپی آن است تا با بررسی برخی از آموزه های دینی، به چگونگی تاثیر آن در جهت ثمربخشی اقتصادی جامعه، بپردازد و نتایجی را در جهت بهبود شرایط اقتصادی و تحولات اقتصادی برای نظام اسلامی بیابد.

 

 

 

 

 

مقدمه

آموزه های دینی و تقویت ایمان افراد در سطوح مختلف جامعه می تواند بمانند نیروی عظیمی ،آنها را در جهت تحولات اقتصادی، راهنمایی کرده و جامعه را بسوی تعالی سوق دهد. هیچ تحوّلی صورت

نمی گیرد، مگر ابتدا، چگونگی نگرش و نوع تفکّر انسان به دنیای اطرافش دچار تغییر شود. تا انسان صحیح تربیت نشود و در فضا و محیط فرهنگی و تفکّر عمیق دینی قرار نگیرد، نباید انتظار داشته باشیم که آن شخص پس از مدّتی به انسان صاحب عقل و منطق و اهل تمییز و تشخیص تبدیل شود. بیش ترین سرمایه گذاری باید صرف تربیت و تقویت باورهای دینی انسان هایی شود که بار مسؤولیت سنگین اداره کشور را بر عهده بگیرند.

 

 

طرح مسئله

آیا فرهنگ به طورعام و فرهنگ دینی به طور خاص عامل رشد و تحول اقتصادی است؟ چگونه

آموزه های دینی می تواند رشد اقتصادی را به دنبال داشته باشد؟ تاثیر تغییر فرهنگ جامعه در تحول اقتصادی چقدر است؟

 

تاثیر فرهنگ در تحول اقتصادی جامعه

لازمه هر گونه توسعه ای، دگرگونی در فرهنگ و باور هر جامعه است. برای تحقّق این امر نباید نقش انسان را نادیده انگاشت؛ چون انسان ضامن توسعه و در عین حال غایت آن است؛ یعنی هم نیروی محرّکه و هم هدف غایی آن به شمار می رود. پس با استفاده از بررسی های کارشناسانه اهل فن و بکارگیری راه کارهای مناسب می توان این دگرگونی را در فرهنگ جامعه ایجاد نمود .

 

 

 

 

تأثیر آموزه های دینی درتحول اقتصادی جامعه

باورها و اعتقادات دینی درتقویت و تضعیف فرهنگ اقتصادی تأثیر به سزایی دارند. ازآموزه های دینی می توان برای پیوند نگرش اقتصادی با هنجارهای اجتماعی استفاده کرد و همچنین می توان از ابزارهای معنوی تشویقی و تنبیهی فراوانی که در برخی از احادیث و روایات آمده است، استفاده نمود.

کار و تلاش در نگرش دینی برای تأمین نیازهای فردی و اجتماعی، در تمامی لحظات زندگی ضروری بوده از این رو، در آموزه های دینی از آن به عنوان وظیفه و تکلیف یاد شده است. این کار و تلاش برای تامین زندگی خانواده در نگرش دینی، به مانند جهاد در راه خداست . کار و تلاش اقتصادی باعث عزت نفس اشخاص و نمایش عزت و قدرت یک جامعه است .

همچنین احادیث و روایاتی موجود است که باعث تقویت منفی در افراد جامعه می شود.

در اینجا به تعدادی از احادیث مرتبط با مطالب بالا، اشاره میشود:

امام رضا (ع): هر کس از فضل خدا، آن را می جوید که خانواده اش را تامین کند، پاداشی برتر از جهادگر در راه خدا دارد. بحار الانوار : 78/ 339/29.

امام صادق (ع) : هر گاه مردی تنگدست باشد و به اندازه نیاز خود و خانواده اش کار کند و در پی حرام نرود، همانند مجاهد در راه خداست. الکافی: 5/ 88/ 3.

امام صادق (ع) : من در پی حاجتی راه می پیمایم که خداوند آن را تامین فرموده است و چنین نمی کنم جز بدین نیت که خدا مرا ببیند که در طلب حلال حرکت می کنم. آیا سخن خدای را نشنیده ای : « پس چون نماز گزارده شد، در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا ( با کسب و کار ، روزی) بجویید»؟

1.         الجمعه/10.          

2.         بحار الانوار 89/129.

 

امام على علیه‏السلام :

مَن أَتى غَنیّا فَتَواضَعَ لَهُ لِغِناهُ ذَهَبَ ثُلُثا دینِهِ؛ هر کس در مقابل ثروتمند به خاطر ثروتش تواضع کند دو سوم دینش از بین برود.

نهج البلاغه، حکمت 228

امام صادق علیه السلام :

اَوْحَى اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ اِلى مُوسى علیه‏السلام یا مُوسى لا تَفْرَحْ بِکَثْرَةِ الْمالِ وَ لا تَدَعْ ذِکْرى عَلى کُلِّ حالٍ فَاِنَ9 کَثْرَةَ الْمالِ تُنْسِى الذُّنوبَ وَ اِنَّ تَرْکَ ذِکرى یُقْسِى الْقُلوبَ؛

 خداى عزّوجلّ به موسى علیه‏السلام وحى کرد: اى موسى! به زیادى ثروت شاد مشو و در هیچ حالى مرا فراموش مکن، زیرا با زیادى ثروت گناهان فراموش مى‏شود و از یاد بردن من قساوت قلب مى‏آورد.

نهج الفصاحه، ح 2783

امام علی علیه السلام :

مَن أتَی غَنیاً فَتَواضَعَ لِغِنائِهِ ذَهَبَ اللهُ بِثُلُثَی دینِهِ. هر که نزد ثروتمندی رود و به خاطر دارائیش در برابر او کرنش کند خداوند دو سوم دینش را می برد.

نهج البلاغه، ج69 ص19

رسول اکرم صلی الله علیه و آله :

اَلسَّخىُّ قَریبٌ مِنَ اللّه ، قَریبٌ مِنَ النّاسِ ، قَریبٌ مِنَ الجَنَّةِ؛سخاوتمند به خدا، مردم و بهشت نزدیک است.    بحارالأنوار، ج73، ص308، ح37

امام صادق علیه السلام :

اَلسَّخاءُ ما کانَ ابتِداءً ، فَأمّا ما کانَ مِن مَسألَةٍ فَحَیاءٌ وتَذَمُّمٌ؛سخاوت آن است که بى درخواست انجام گیرد، اما سخاوتى که در مقابل درخواست باشد ناشى از شرمندگى و براى فرار از سرزنش است.

 بحارالأنوار، ج71، ص357، ح21

امام رضا علیه السلام :

اَلسَّخىُّ یَأکُلُ مِن طَعامِ النّاسِ لِیَأکُلوا مِن طَعامِهِ ، والبَخیلُ لا یَأکُلُ مِن طَعامِ النّاسِ لِئَلاّ یَأکُلوا مِن طَعامِهِ؛

سخاوتمند از غذاى مردم مى خورد، تا مردم از غذاى او بخورند اما بخیل از غذاى مردم نمى خورد تا آنها نیز از غذاى او نخورند.     بحارالأنوار، ج71، ص352،ح8

رسول اکرم صلی الله علیه و آله :طَعامُ السَّخىِّ دَواءٌ وطَعامُ الشَّحیحِ داءٌ؛ غذاى سخاوتمند، داروست و غذاى بخیل، درد. بحارالأنوار، ج71، ص357، ح22

امام على علیه‏السلام :

فَدَعِ السرافَ مُقتَصِدا وَاذکُر فِى الیَومِ غَدا وَأَمسِک مِنَ المالِ بِقَدرِ ضَرورَتِکَ وَقَدِّمِ الفَضلَ لِیَومِ حاجَتِکَ؛

اسراف را رها کن و میانه‏روى در پیش‏گیر و امروز به یاد فردا باش و از مال به اندازه ضرورتت نگه‏دار و اضافى آن را براى روز نیازمندیت (قیامت) پیش فرست.    نهج البلاغه، نامه‏21

بنابراین :

- دنیاخواهی اگر هدف مطلق و نهایی باشد، مردود است و از نظر اسلام، ثروت، مایه امتیاز و برتری نیست.

- دل بستن به دارایی، منشأ بسیاری از مفاسد فردی و بی عدالتی های اجتماعی است.

- اگر ثروت، وسیله ای برای ادای وظیفه وانجام کارهای خیر و باارزش در نظر گرفته شود، نه تنها کسب آن مشروع، بلکه کاری مقدّس و از عبادات است و سبب تکامل معنوی فرد می شود.

- ثروت می تواند وسیله ای برای رفاه فرد و جامعه و برقراری عدالت اجتماعی باشد؛ بنابراین اگر استفاده از آن سبب مفسده ای برای فرد نباشد، مشروع و قابل ستایش است.

-   اسلام، اصل سودطلبی را خصلت ذاتی و محرّک انسان در کارها می داند؛ ولی مصداق سود را به سود در دنیا و آخرت، و لذّت ها را به لذایذ مادّی و لذّت های معنوی گسترش داده است.

 نتیجه گیری :

آن چه در تحول اقتصادی مهم است، بارور ساختن سرمایه انسانی است، در این صورت، پیش شرط رشد و توسعه اقتصادی، داشتن انسانی توانمند، عالم، خلاّق، مبتکر، منظّم، پویا، جسور، عاقل، مدبّر، قانون گرا، باوجدان کار بالا، معتقد به حقوق برابر، انتقادپذیر، امیدوار به آینده، مسؤولیت پذیر، تحوّل گرا، مشارکت گرا، آزاد اندیش، مال اندوز، دوراندیش، جست وجوگر، با اعتماد به نفس بالا است. که این مفاهیم در چارچوب قوانین ودستورهای دینی و از جمله دین مبین اسلام قابل طرح است؛ و با

سفارش ها و تجویزهای ارزشی فرهنگی و دینی که سازگار با روند رشد و توسعه اقتصادی باشد،

می توان تحول اقتصادی را در جامعه شاهد بود.                                      

 

منابع :

- قرآن کریم (سوره جمعه)

- بحار الانوار, علامه مجلسی , موسسه الوفا . بیروت و 1405 ه.ق .

- غرر الحکم . ترجمه مرحوم انصاری. انتشارات افست.

- میزان الحکمه، محمد، محمدی ری شهری، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ج 3، ص 329 ,سال نشر 1346.

- نهج البلاغه . سید رضی محمدبن حسین بن موسی (359-406 ه.ق) . تحقیق صبحی صالح .

- نهج الفصاحه . ابوالقاسم پاینده ,سازمان انتشارات جاویدان . 1362 .

 -   نویسنده : مرضیه فامیل زرگریان