قومیت و تعدد فرهنگی و تعدد گرایی فرهنگی و اثرات آن بر صنایع فرهنگی  (قسمت چهارم)

دانلود PDF

جنبش عمده قومی و جهت گیری ایدئولوژیک آنها اشکال، خواسته ها و علل آنها 

الف – کردستان :

1- جنبش اسماعیل سمیتقو (25-1920): جناح راست

2- جنبش حزب دوکراتیک کرد / کومله (46-1942): چپ متمایل به ناسیونال دموکراتیک

3- جنبش کردستان (1979 تاکنون): چپ متمایل به ناسیونال دمکراتیک تجزیه طلب، شورش گریز از مرکز قبیله ای؛ جنبش نخبه مقابل نخبه، توفیق اولیه اما شکست فوری، فاقد حمایت مردمی.

ابتداً خود مختاری، نهایتاً جدا طلب، احیاء زبان و فرهنگ کرد، مقامات محلی از مردم محلی انتخاب شده بودند، محبوب کردها، مورد حمایت توده ها، اما جمهوری استقلال طلب طی یک سال شکست خورد، حمایت کم و بیش شوروی در سراسر جنبش.

خود مختاری، احیاء فرهنگ و زبان کردی، مقامات محلی بوسیله مردم محلی انتخاب شده بودند؛ منبع دیگری برای التیام زخمهای کهنه مردم کردستان.

ب – آذربایجان:


1- جنبش خیابانی (1920): ناسیونال دمکراتیک

2- جنبش حزب دمکراتیک آذربایجان (46-1945): چپ متمایل به ناسیونال دموکراتیک خودمختاری، اقدامات دومکراتیک برای تمام ایران، ضد امپریالیست، مورد حمایت شوروی، ظرف مدت یک سال شکست خورد.

خود مختاری، اقدامات دمکراتیک برای تمام ایران، علیه روش های ظالمانه ژاندارمها و ملاکین، احیاء فرهنگ و زبان آذی، برچیدن ظلم و ستم ملی، مورد حمایت شوروی، شکست طی یک سال.

پ – خوزستان:

1- قیام شیخ خزعل: (25-1920) جناح راست

2- جنبش ناسیونالسیت عرب (1979): راست متمایل به دموکراتیک جدایی طلب، شورش گریز از مرکز قبیله ای، جنبش نخبه علیه نخبه، مورد حمایت بریتانیا، توافق اولیه و شکست بلافصل و فاقد حمایت توده ها.

خود مختاری / جدایی طلب، کاملاً ناموفق، فاقد حمایت کوتاه مدت، مورد حمایت دولت عراق.

ت – بلوچستان

1- قیام دولت محمد خان (28-1906): راست متمایل به دومکراتیک ناسیونال

2- ناآرامی سیاسی (1979 تاکنون): چپ متمایل به دومکراتیک ناسیونال جدایی طلب، شورش گریز از مرکز قبیله ای، جنبش نخبه علیه نخبه، موفق در تاسیس دولت مستقل اما بعداً شکست خورده مورد حمایت بریتانیا.

جدایی طلب / خود مختاری، کاملاً ناموفق، ناتوان از کسب حمایت توده ای.

ث – سایرین

1- گیلان: کوچک خان / جنبش کمونیستها (1920): چپ متمایل به دموکراتیک ناسیونال

2- خراسان: کلنل پسیان / قیام خداوردی خان (1920): دمکراتیک ملی

3- جنبش قومی بویراحمد (1962): جناح راست

4- ترکمن صحرا: جنبش شوراهای دهقانی (80-1979): جناح چپ خیزش منطقه ای، اقدامات دموکراتیک برای همة ایران، ضد امپریالیست، مورد حمایت شوروی، استقرار دولت کمونیستی اما شکست طی یک سال.

قیام منطقه ای، اقدامات دموکراتیک برای همه ایران شکست طی یک سال

قیام منطقه ای، جنبش گریز از مرکز قومی، علیه اصلاحات ارضی، اعتراض نخبه علیه نخبه، فاقد تقاضا برای حکومت منطقه ای، شکست طی یک سال.

قیام منطقه ای، فاقد تقاضا برای حکومت منطقه ای، خواستار اصلاحات ارضی، رشد قوی داشت ولی شکست خورد.

2- جدائی طلبی یا خودمختاری خواهی

اندیشه حق تعیین سرنوشت گروه های ملی پا به پای اندیشه ناسیونالیسم در قرن هیجدهم و نوزدهم گسترش یافت. و درو ویلسون رئیس جمهور آمریکا این اندیشه را در اصول چهارده گانه خود در جنگ جهانی اول مطرح ساخت و مکتب ویلسونی اندیشه «خود گردانی» همه ی ملیت های ساکن در مرزهای امپراتوری های مغلوب شده ی آلمان، اتریش، عثمانی و روس را تشویق کرد. ویلسون به طور ضمنی مکرر خواستار تأسیس دولتهای مستقل برای «اعراب، ارامنه و کردها» شد.

اغلب رؤسای ایلی و بعدها نخبگان تحصیل کرده گروه اقلیت های زبانی و مذهبی خاورمیانه از اندیشه های ویلسون و اصول مارکسیسم لنینیستی که بر «حق خودگردانی» ملت ها تأکید داشت، الهام گرفتند و خواستار تجزیه یا خود مختاری گردیدند.

با این حال همانگونه که هنوم تأکید می کند، «باید دانست که خودگردانی در سال 1919 ارتباط چندانی با خواسته های جمعیت مذکور نداشت، مگر آنکه این خواسته ها در راستای تحقق اهداف و منافع ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک قدرت های بزرگ قرار می گرفت. (احمدی ،1384)

تحرکات قوم گرایانه در ایران نیز هر گاه با اهداف استراتژیک قدرت های بزرگ همخوانی داشته، چالشهای جدی را برای حاکمیت ملی ایجاد کرده است. این چالشها که گاه منشأ داخلی و یا خارجی داشته در کنار عواملی همچون نابرابریهای اقتصادی، تحقیر و نادیده انگاری هویت های قومی، اعمال تضییقات مضاعف بر اقوام پیرامونی، وجود گسست های فضایی، زمینه های مناسبی برای ظهور گرایشات تجزیه طلبانه بوجود آورده اند که می با یست هر یک بنحو مطلوبی مورد بررسی و تحلیل واقع شوند.

3- ضعف انسجام ملی « همگرایی و واگرایی»

گوناگونی و تنوع قومی در ایران موجب گردیده که حفظ انسجام ملی به یک موضوع مهم برای حکومت های مرکزی تبدیل گردد. تا جائیکه رژیم های مستبدی همچون حکومت پهلوی برای تثبیت حاکمیت خود در اندیشه حذف تمایزات فرهنگی اقوام و یکسان سازی فرهنگی و طی فرایند ملت سازی از طریق تأکید بر پوشش و گویش واحد در سرتاسر فضای سرزمینی بوده اند. تحقیر قومیتها، اسطوره سازی، آرکائیسم یا باستان گرایی، ترویج فرهنگ غربی و سرکوب تحرکات قومی مهمترین سیاستهای حکومت پهلوی برای مواجه با تنوع قومی در ایران بشمار می رود.

در نقطه مقابل آن ضعف مفرط پادشاهان قاجار در حفظ انسجام ملی، ظهور قدرت های محلی و گروههای خودمختاری طلب یا تجزیه خواه و سیطره دولتهای روس و انگلیس را برشمال و جنوب کشور موجب گردیده بود.

در بررسی علل وعوامل وحدت یا تفرق مردم ایران شناخت نیروهای همگرایی و واگرایی می تواند موثر باشد. برخی از این عوامل و نیروها به قرار ذیلند:

 

الف – نیروهای واگرایی

1-الف - ترکیب نامتوازن و نامتجانس ملی

استقرار اقلیت های در بخش حاشیه ای کشور و مجاورت دنباله های فرامرزی برخوردار از دولت مستقل ملی، ضریب آسیب پذیری دولت ملی و سرزمین ایران را بالا برده است.

2-الف - ساختار توپو گرافیک ایران

ساختار توپوگرافیک غیر منسجم و گسیخته، موجبات شکل دهی و تقویت خرده فرهنگها را فراهم آورده است.

3-الف - عدم توازن در مشارکت ملی اقلیتها

بخش های پیرامونی سهم کمتری نسبت به بخش های مرکزی در ایفای نقش ملی دارند و بخش مرکزی بعلت پاره ای تمایلات واگرایانه به بخش پیرامونی دیدگاهی توأم با بدبینی دارد لذا تعامل ملی بین این دو بخش به خوبی برقرار نمی شود.

4- الف- سیستم ارتباطی نامتناسب

5- الف- بی عدالتی جغرافیایی و فضایی

ایران دارای ساختار فضایی مرکز پیرامونی هم در مقیاس ملی و هم در مقیاس منطقه ای و محلی است. در سطح کلان ملی، بخش مرکزی در مقایسه با بخش پیرامونی از توسعه یافتگی بیشتر و درجه دسترسی بالاتر به مزایای توسعه ومنابع ملی برخوردار است.

ب – نیروهای همگرایی

1- ب – اشتراک در لایه های مختلف خصیصه های بخش مرکزی

2- ب – ریشه تاریخی مشترک

3- ب – فرهنگ مشترک ملی

4- ب – دین و مذهب

5- ب – مفاخر ملی

6- ب – آرمان سیاسی مشترک

7- ب – نمادهای ملی

8- ب – اقتدار حکومت مرکزی

9- ب – تهدیدات خارجی (تهدیدات خارجی که تمامیت ارضی و امنیت ملی را هدف قرار دهد میتواند با ایجاد جبهه واحد به همگرایی ملی کمک نماید.) (حافظ نیا،1381)

4- نقش قومیت غالب در ایجاد نابرابری های اجتماعی

اگر نفوذ بخش مرکزی در کانون های قدرت به توزیع نابرابر شاخص های توسعه و رفاه اجتماعی در پهنه سرزمین منجر گردد، احساس عقب ماندگی در اقوام پیرامونی زمینه را برای نوعی واگرایی فراهم می آورد.

 

5- دفاع وحراست از تمامیت ارضی

دفاع از تمامیت ارضی و سرحدات کشور بخشی از وظائف ذاتی همه حکومت های سیاسی است. این امر وقتی گرداگرد سرزمین ملی موزائیکی از اقوام مختلف باشد اندکی دشوارتر خواهد بود.

در ایران مرزهای قومی با مرزهای سیاسی منطبق نیستند و زبانه های قومیت ها به آن سوی مرزها کشیده شده است. یکی از مهمترین اموری که زمامداران حکومت باید تدبیر کارآمدی در مورد آن داشته باشند تقویت حمیت و انسجام ملی است. چه در اینصورت، اقوام پیرامونی خود همانند سدی محکم در برابر تجاوزات و تهدیدات احتمالی خارجی و توطئه های عناصر داخلی مقاومت می نمایند.

جنگ تحمیلی نشان داد که در پرتو تعالیم عالیه دینی و انگیزه های مقدس وطن دوستانه جوانان خرمشهری و آبادانی با رشادت تمام از تمامیت ارضی کشور دفاع کردند و در این دفاع مقدس ترک و لر و ترکمن آنان را همراهی و یاری نمودند.

 

6- آسیب های امنیتی ناشی از مناقشات اقوام مشابه در کشورهای همجوار

یکی دیگر از تهدیداتی که از ناحیه تنوع قومی متوجه کشور می باشد تأثیراتی است که تحولات منطقه ای اقوام مشابه در آنسوی مرزهای سیاسی بر زبانه های قومی آن درداخل می گذارد.

جنگ در ارمنستان و آذربایجان بر سر قره باغ حساسیت هایی را در منطقه ترک نشین بهمراه داشته است. خود مختاری منطقه کردستان عراق نیز در زبانه های قوم کرد در ایران، ترکیه و سوریه تأثیر گذار بوده است. این تأثیر و تأثر اقوامی که در دو سوی مرز سیاسی قرار دارند بصورت متقابل و متأثر از یکدیگر می باشد.

لذا مونیتورینگ تحولات سیاسی منطقه ای - بویژه قومی- بسیار ضروری است و سیاستگذاران کشور می بایست متناسب با تحولات فوق راهبردهای لازم را اتخاذ نمایند. به گونه ای که اقتدار و انسجام ملی به نحو مطلوبی تأمین وتضمین گردد.