قومیت و تعدد فرهنگی و تعدد گرایی فرهنگی و اثرات آن بر صنایع فرهنگی  (قسمت سوم)

جناب آقای علیرضا مومنی 

تهیه و تنظیم    :

مریم سودمی 

صغری شاه غلانی 

تابستان1392

دانلود PDF

 

عربها   :

عربهای ایران در بخش مرکزی و جنوب غربی استان خوزستان استقرار دارند. مردم این منطقه عمدتاَ شیعه مذهبند و از حیث مذهب با بخش مرکزی ایران همگونی دارند.

اعراب خوزستان نیز همچون آذریها خود را وابسته به هویت ملی ایرانی می دانند و نیروهای همگرایی در آن بر کششهای واگرایانه برتری دارد. گرچه جالشهای قومی همچون قیام شیخ خزعلی در1920-1925 میلادی همزمان با پایان جنگ جهانی اول و جنبش خلق عرب در سال 1979 به داعیه خودمختاری یا جدایی طلبی متاثر از تحریکات خارجی شکل گرفته اما این تحرکات نیز در برابر کنش نیروهای مرکز گرای توفیقی در بر نداشته اند.


مناطق عربی خوزستان بعلت همجواری با عراق و ارتباط مستقیم با خلیج فارس و برخوداری از منابع عظیم نفت و گاز از اهمیت اقتصادی و سیاسی ویژه ای برخودار است. تحولات عراق بعد از حمله آمریکا نیز نشان داده که اعراب تمایلات دینی و مذهبی اقوام عرب استانهای جنوبی عراق و اقبال آنان از سیاستهای اصول نظام جمهوری اسلامی نقش و کارکردهای جدیدی به حرکت اعراب ایران می بخشد و تعاملات اقتصادی و فرهنگی می تواند زمینه را برای توسعه نقش منطقه ای ایران در عراق فراهم سازد.

منابع انرژی موجود در خوزستان این منطقه را برای کشورهای سلطه مهم جلوه داده و موجه مخاطراتی است که ممکن از در قالب تهدیدات قومی ظهور یابد و از سوی دیگر همین مزیتها بعلاوه تاثیر الهام بخش جمهوری اسلامی و قومی اعراب خوزستان با اعراب جنوب عراق و کشورهای حاشیه خلیج بمثابه فرصتی است که ایران اسلامی را در موقعیتی بهتر قرار می دهد.

بلوچها:

قوم بلوچه در ناحیه ای مشتمل بر جنوب شرقی ایران جنوب غربی افغانستان و شرق پاکستان استقرار دارند. بلوچستان ایران، منطقه ای دور افتاده ای از کشور است که با ایالت بلوچستان در جمهوری فدرال پاکستان و ناحیه بلوچه نشین افغانستان پیوند فضایی و جغرافیایی دارد.

از نظر مذهبی اقلیت بلوچه ایران، اهل سنت هستند و از این جهت با بلوچها و قلمرو اهل سنت پاکستان و شبه قاره مجانست دارد و با بخش مرکزی ایران متفاوتند.

بلوچستان ایران و پاکستان در سه متغیر مذهب، زبان و قومیت با یکدیگر تجانس دارند.

موقعیت جغرافیایی بلوچستان و دوری از مرکز و فضای کویری عاری از حیات فعال و قرار گرفتن فضای گسترده و مثلثی شکل کویرها داخلی ایران میان بلوچستان و بخش مرکزی باعث شده که این منطقه از موقعیتی کاملاَ حاشیه ای برخودار گردد. به گونه ای که بلوچستان، سرزمین فقر، عقب ماندگی، اعتیاد، قاچاق مواد مخدر، گرما و کم آبی شناخته می شود.

ترکمنها:

ترکمنهای ایران در بخش شمالی استان گلستان و ناحیه ای کوچک از شمال غربی خراسان، یعنی شهرهای گنبد، بندر ترکمن، مراوه تپه و جرگلان بجنورد استقرار دارند. قلمرو قوم ترکمن از این منطقه واقع درشرق دریای مازندران آغاز شده به سمت آسیای مرکزی گسترش و امتداد پیدا می کند. نواحی ترکمن نشین آسیای مرکزی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در قالب دولت مستقل ترکمنستان، هویت ملی جدیدی یافت و قوم ترکمن صاحب دولت ملی خاص شد.

ترکمنها که نسبت به دیگر اقوام حاشیه ای ایرانی، قلمرو فضایی محدودتری دارند همانند اقوام کرد و بلوچ در سه خصیصه و متغیر زبان، قومیت و مذهب از بخش مرکزی ایران متمایزند و بالعکس با کشور ترکمنستان دراین سه ویژگی اشتراک و تجانس دارند.

از لحاظ قومی، ترکمن ها خود را از نیای مشترک «آغوز » می دانند و احتمالا یکی از مبانی همگرایی میان ترکمنستان و ترکیه در روابط خارجی، همین انگاره مشترک نژادی – قومی است. ترکمنها خود به گروههای مختلفی (یموت ، گوگلان و غیره ) تقسیم می شوند.

طی قرار داد « آخال» که درسال 1881 م میان ایران و روس منعقد شد منطقه آسیای مرکزی به روس ها واگذار شد و مرزهای شمال شرقی کشور در حدود کنونی تعیین و تثبیت شد و بدینصورت انقسام فضایی، بین قبایل و عشایر ترکمن جدایی انداخت این امر زمینه را برای اعتراضات و تحرکات سیاسی و نظامی ترکمن ها بر علیه دولت فراهم ساخت. اولین اقدام نظامی ترکمن ها در سال 1342ه.ق ، 1301ه.ش علیه دولت شکل گرفت و بعد سرکوب شد.

پس ازانقلاب اسلامی نیز تحت تأثیرالقائات قدرتهای سیاسی فرامنطقه ای جنبش سیاسی «خلق ترکمن» در سالهای 1979 -1980 شکل گرفت. این جنبش نیز که تقاضای خود مختاری نداشت و تنها بر اصلاحات ارضی و کسب برخی خود گردانیها و اعاده حقوق از دست رفته تأکید داشت با رهبری گروههای چپ به خشونت مسلحانه تبدیل و پس از مدت کوتاهی با دخالت دولت مرکزی پایان پذیرفت.

با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و شکل گیری دولت مستقل ترکمنستان منافع مشترک ایران و ترکمنستان ایجاب می کرد که دو کشور روابط مسالمت آمیز مبتنی برمصالح طرفین را اتخاذ نمایند. این حسن روابط بر افت پتانسیل نارضایتی در بین ترکمن ها منجر گردید.

بنظر میرسد چنانچه مناسبات کنونی پایدار بماند تاثیرات مثبتی بر نگرش اقلیت ترکمن های ایران به دولت و بخش مرکزی خواهد داشت؛ مشروط بر این که همزمان زمینه همکاری و مشارکت جامعه ترکمن در امور ملی و منطقه ای فراهم گردد و شرایط افتصادی، اجتماعی و جغرافیایی آنها نسبت به ترکمنستان برتری داشته و اقلیت ترکمن احساس پیوند بیشتری نسبت به بدنه ملت ایران داشته باشد. (حافظ نیا، 1381)

 

ب- تهدیدات ناشی از تنوع و تعدد قومی

1- منازعات قومی

تعدد و تنوع قومی در ایران به گونه ای است که می توان جامعه پلی اتنیک یا کثیر الاقوام را بر آن اطلاق نمود. هر چند این اقوام در طول تاریخ در نضج و شکوفایی تمدن ایرانی سهیم بوده اند و در مقاطع تاریخی از کیان مملکت و تمامیت آن دفاع کرده اند؛ اما به رغم همزیستی و همدلی و ایثارها، در مقاطعی از تاریخ کشور، این همزیستی به چالش کشیده شده و مناسبات بین دولت و اقوام، تبدیل به منازعه و کشمکش گردیده است. موضوعی که با نگاه به تاریخ یکصد ساله اخیر شواهد متعددی میتوان بر آن یافت.

مقاطع بحرانهای عمده سیاسی در تاریخ معاصر ایران و جنبشهای دسته جمعی عمده قومی مربوط به آن:

جنبشهای گروهی عمده قومی حوادث عمده دوران معاصر:

جنبش قبیله گرای و جدایی طلب سمیتقو در کردستان جنگ جهانی اول / انقلاب مشروطه 25-1906

جنبش خیابانی در آذربایجان

خیزش کوچک خان در گیلان

خیزش منطقه ای کلنل پسیان

جنبش خداوردیخان در خراسان

جنبش قبیله گرای جدایی طلب دوست محمد خان در بلوچستان

جنبش قبیله گرای ، جدایی طلب شیخ خزعل در خوزستان

جنبش حزب دومکرات کرد، جنگ جهانی دوم، جنبش ناسیونالیست دموکراتیک 53-1941

کومله و متعاقب آن تاسیس جمهوری کرد (به رهبری قاضی محمد)

جنبش حزب دومکرات آذربایجان و متعاقب آن تاسیس جمهوری آذربایجان (به رهبری پیشه وری)

ناآرامی سیاسی منطقه ای بویراحمد جنبش کردستان قیام اسلامی آیت الله خمینی از 1963 به بعد

ناآرامی سیاسی پراکنده در بلوچستان انقلاب ایران، جنگ با عراق

جنبش ملی گرایی عربی کوتاه مدت در خوزستان

ناآرامی سیاسی به رهبری شوراهای دهقانی در ترکمن صحرا

بحران های قومی در یکصدساله اخیر را شاید بتوان درسه مقطع تاریخی دسته بندی نمود:

1 ـ بحران قومی پس از انقلاب مشروطه: مجموعا هفت بحران قومی و منطقه ای در این مقطع می توان احصاء نمود که عبارتند از قیام سمیتقو در کردستان، قیام شیخ محمد خیابانی در آذربایجان، نهضت جنگل درگیلان، قیام محمد تقی خان پسیان و شورش خداوردی خان در خراسان، بحران جدایی طلبی بلوچستان به رهبری دوست محمدخان و غائله شیخ خزعل در خوزستان.

2ـ دهه 1320 خورشیدی از متلاطم ترین ادوار تاریخ سیاسی ایران بشمار می آید اشغال نظامی ایران توسط نیروهای انگلیسی، آمریکایی و روسی، برکناری و تبعید رضاشاه و روی کار آمدن محمد رضا پهلوی، ظهور احزاب سیاسی، تشکیل کابینه های متعدد، اعلام حکومت نظامی در تهران و وقوع بحرانهای قومی متعدد در صحنه سیاسی ایران مشهود است.

در این میان بحران آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری و بحران کردستان و تشکیل حزب دمکرات در مهاباد به رهبری قاضی محمد تأمل برانگیزتر و نیازمند بررسیهای بیشتر است.

3ـ همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی زنجیره ای از مناقشات قومی نیز رخ نموده است.

غائله کردستان و بحران قومی در آن، درگیری های ترکمن صحرا و ناآرامی های آذربایجان، مناقشات بلوچستان و تنش های خوزستان در دهه آغازین انقلاب و چالشهای قومی اخیر در خوزستان، بلوچستان و آذربایجان بخش دیگری ازمناقشات قومی در ایران معاصر هستند که باید در مجالی فراختر هر یک به تنهایی مورد تأمل، بررسی و کنکاش علمی قرار گیرند تازمینه ها، آثار و پیامدهای آن مورد مطالعه واقع شود.

ذکر شواهدی از بحران های قومی برای یادآوری تهدیداتی است که از سوی تعدد وتنوع قومی متوجه یکپارچگی و انسجام ملی است. امری که اگر با شناخت دقیق علل و عوامل آن و برنامه ریزی صحیح همراه نباشد می تواند نقطه آسیب جدی برای وحدت ملی محسوب شود.

خواسته ها و علل جنبشهای عمدة قومی در ایران از آغاز قرن بیستم