قومیت و تعدد فرهنگی و تعدد گرایی فرهنگی و اثرات آن بر صنایع فرهنگی  (قسمت دوم)

جناب آقای علیرضا مومنی 

تهیه و تنظیم    :

مریم سودمی 

صغری شاه غلانی 

تابستان1392 

دانلود PDF

 

Fredy Be Mont ایران شناس معاصر فرانسوی در کتابی اقوام ایرانی را برحسب نام و توزیع جغرافیایی به کردها در مغرب ایران، بختیاری ها در مرکز، لرها در منطقه لرستان، قبایل عرب در خوزستان و قشقائیها در فارس، بلوچها و براهوئیها در بلوچستان و ترکمن ها در شمال و قزلباشها در آذربایجان تقسیم نموده است  .

در یک تقسیم بندی که به ویژگیهای مردم شناسی، زبان شناسی و جامعه شناسی توجه دارد اقوام و قبایل ایرانی بدین گونه دسته بندی شده اند:


1- ایلات بلوچه: ساکن نواحی بلوچستان از سواحل دریای عمان تا بلوچستان شمالی و جنوب خراسان.

2- طوایف براهوئی: ساکن ناحیه بلوچستان شمالی که از نژاد درآویدی و بزبان درآویدی تکلم می کنند.

3- اقوام ترک:

الف- قزلباشها ساکن آذربایجان-دشت مغان- کوههای سبلان و ارومیه (افشارها)

ب- قزلباشهای افشار ساکن ناحیه زنجان

ج- قزلباشهای اینانلو و بغدادی ساکن نواحی قم و ساوه

د- سه طایفه اینانلو، بهارلو و نفر از طوایف خمسه فارسی

ه- قشقائیها در استان فارس

و- ترکمن ها شامل قبایل یموت-تکه-گوکلان ساکن در سراسر دشت گرگان و شمال خراسان

ز- قزاق ها شامل سه گروه ساکن حومه شهرهای گنبد کاووس-گرگان و بندر ترکمن ایلات ترک سایر نواحی ایران نظیر سیرجان، قزوین-کرج.

4- کردها:

الف- طوایف کرد ساکن استان کردستان-کرمانشاه و آذربایجان غربی

ب- طوایف کرد ساکن شهرستانهای بجنورد-قوچان-شیروان در استان خراسان-کردهای ساکن نواحی مازندران-جنوب گیلان و تهران.

5- لرها و لک ها

الف- لرهای مخصوص ساکن نواحی لرستان – قسمت شمالی جلگه خوزستان و کوهپایه زاگرس.

ب- منطقه چهار محال بختیاری و شمال شرقی خوزستان

ج- پشت کوه(ایلام)

د- کهکیلویه و بویر احمد و طوایف محسنی

6- ایلات عرب:

الف- ایلات مختلف عرب ساکن ناحیه خوزستان

ب- طایفه عرب فارس( از ایلات خمسه فارس)

ج- ایلات عرب ساکن نواحی خراسان(ایل تیموری) عرب خانه و عرب میش مست که در نواحی ورامین و سایر نقاط ایران و لرستان ساکن هستند و اکثر خاصیت عربی بودن و حتی زبان خود را از دست داده اند. (یوسفی زاده،1374)

آذریها:

این گروه که پس از اقوام فارس زبان در رتبه بعدی در ترکیب ملی ایران قرار دارد در بخش شمال غربی ایران در استان های آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل و زنجان استقرار داشته و ارائه آن به استان همدان و غرب گیلان گسترش یافته است ؛ علاوه بر این، در شهرهای تهران، قم، اراک و قزوین نیز به صورت ادغام اجتماعی جمعیت قابل توجهی را شامل می شود.

آذری ها در متغیرهای زبان و احساس قومیت با اکثریت فارس زبان ها تفاوت دارند اما در متغیر دین و مذهب (شیعه) با اکثریت ملت مشترکند و برخی نخبگان آنها رهبری فکری و مذهبی شیعیان را در ایران و خارج از کشور به عهده داشته اند.

ترک های آذری زبان ایران با ترک های قفقاز و ساکن در آن سوی مرزها وجوه مشترک زیادی دارند و آنها را بخشی از مردم ایران می دانند که بر اثر تحولات بین المللی و ضعف حکومت مرکزی و طی قراردادهای ننگین گلستان و ترکمانچای از پیکره ایران جدا شده اند. ترک های آذربایجان همواره از این موضوع رنجیده خاطرند و خواهان الحاق پاره جدا شده ایران به بدنه کشور هستند.

موضوع ترک های آذری بدلایل متعدد با سایر اقوام تفاوت های بسیار دارد.

1ـ آذربایجانی ها خود را جزء لاینفک ایران می دانند و در تمامی ادوار و مقاطع تاریخی نقش سرنوشت ساز خود را در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران بخوبی ایفا نموده اند. تحولات سیاسی یکصد ساله اخیر از جنبش مشروطه خواهی گرفته تا انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و جان فشانی های مردم آذربایجان گواه این مدعاست.

2ـ آذربایجان و تبریز خود را کانون فرهنگ و هنر و ادبیات ترکی می داند و از نظر جایگاه سیاسی نیز سایر بلاد ترک نشین را تابعی از خود بر می شمارد و همواره خواهان الحاق اجزای ترک نشین به خود بوده و از این رو تمایلات واگرایانه و جدایی طلبانه از ایران در آذربایجان موضوعیت ندارد.

3ـ آذربایجان به خاطر پیوندهایی دینی و مذهبی و علقه های فرهنگی در هم تنیده با فرهنگ ایرانی و منافع سیاسی و اقتصادی تفکیک ناپذیر با منافع ملی خواهان حفظ وحدت و یکپارچگی کشور و توسعه اقتدار ملی است و امنیت خود را در راستای امنیت ملی می بیند.

4ـ آذریهای ایران بعلت عدم سنخیت قومی و تفاوت مذهبی در طول تاریخ در برابر عثمانی ها جبهه گرفته و هرگز خواهان الحاق به دولت عثمانی یا ترکیه نبوده اند.

نکته بسیار مهم و قابل تامل این است که حوزه تاثیر زبان، ادبیات، هنر و اندیشه سیاسی ترکهای آذربایجان همواره فراتر از مرزهای سیاسی بوده و اکنون نیز برای اقوام ترک سایر کشورها الهام بخش است.

اگر در گذشته تاریخ، آذربایجان مطمع نظر ابر قدرت ها بویژه روسیه تزاری بوده امروزه آذربایجان می تواند در تحولات منطقه قفقاز منشأ اثر واقع شود. فرصتی که در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی فراهم آمده، می تواند به نقش منطقه ای ایران و آذربایجان کمک کند و سهم ایران را در معادلات آسیای میانه، قفقاز و دریای مازندران و امنیت و ثبات منطقه افزایش دهد.

 

کردها:

کردها که سومین گروه از ملت ایران به شمار می آیند، در غرب کشور، در استانهای کردستان، جنوب آذربایجان غربی و بخش هایی از منطقه کرد نشین، مشتمل بر نواحی شمالی عراق، جنوب شرقی ترکیه و شمال شرقی سوریه است. دسته جاتی از کردها در شمال خراسان و گروهی نیز در کشور ارمنستان به صورت اقلیت قومی به سر می برند.

عقیده عمومی این است که کردها از اقوام ایرانی و نژاد هند و اروپایی اند که از حدود 4000 سال پیش در منطقه کردستان استقرار یافته اند. این قوم دسته ای از اقوام آریایی هستند که ابتدا در اطراف دریاچه وان، منطقه قفقاز و رود دجله پراکنده بودند و بتدریج که انسجام قومی و قضایی پیدا کردند، در منطقه کردستان کنونی مستقر شدند.

از حیث مذهبی کردها به دو گروه سنی شافعی و شیعه تقسیم می شوند کردهای کردستان اغلب اهل سنت و شافعی مذهبند. گروهی اقلیت نیز به مذاهب دیگر اهل سنت منسوبند. کردهای منطقه کرمانشاهان و ایلام عمدتا شیعه اند و در کنار آنها مسلکهای دیگری چون اهل حق و علی اللهی نیز وجود دارد.

در مجموع اگر چه کردها در ریشه های نژادی، زبانی ، تاریخی و برخی خصلت های فرهنگی با بخش مرکزی ایران دارای مشترکات هستند اما از جهات مذهبی، قومی و زبان محاوره با بخش مرکزی ایران تفاوت دارند و در عوض با نواحی کرد نشین خارجه از مرزها همگونی دارند.

فضای جغرافیایی کرد نشین در غرب آسیا که بین قلمروهای فرهنگی آذری و ترک در شمال، عرب در جنوب و فارس در شرق قرار گرفته است به گونه ای است که کردها را از هر سه قلمرو پیرامونی متمایز ساخته است.

کنش سیاسی و آرمانگرایی کردها، جمعیت ناآرام و در تکاپو برای یافتن هویت مستقل فرهنگی و سیاسی را به تصویر می کشد که همه پاره های فضایی آن، برای کسب خود مختاری در طول قرن اخیر تلاش مستمر را داشته اند. ایده تاسیس کردستان بزرگ که امروزه از سوی ناسیونالیستهای کرد مطرح می شود اولین بار توسط شیخ عبیدالله غازی از شیوخ کرد در سال 1880 میلادی و در گیرودار رقابتهای دولتهای ایران و عثمانی مطرح گردید.

بعدها همزمان با جمهوری خود مختار پیشه وری در آذربایجان جنبش حزب دومکرات کردستان به رهبری قاضی محمد جمهوری خود مختار کردستان را در مهاباد تاسیس کرد که با تحولات سیاسی کشور شوروی و پیشروی نیروهای دولت مرکزی در 17 دسامبر 1946 بساط جمهوری مهاباد برچیده شد.

بعد از انقلاب اسلامی ایران تحرکات سیاسی احزاب چپ گرای کردستان اوج گرفت و با حمایت کشورهای بیگانه کردستان ایران به منطقه ای بحران تبدیل شد که با تدابیر سیاسی، امنیت و نظامی و انتظامی دولت بحران مدیریت گردید.

در ترکیه حزب کارگران کردستان (پ . ک .ک) به رهبری «عبدالله اوجالان» جنبش خود مختاری طلبی را رهبری می کرد. این حزب که در دوران اوج فعالیت 1984 تا 1999 قریب به 15 هزار چریک داشت اهداف حرکتهای ناسیونالیستی قوم کرد در ترکیه را بصورت مسلحانه پیگیری می نمود. با دستگیری عبدالله اوجالان موقتاَ این تحرکات نیز فروکش نمود ولی هواداران (پ،ک،ک) در شمال عراق منتظر فرامین رهبر زندانی خود در یکی از جزایر دریای مرمره هستند. برخی از تحلیلگران معتقدند اگر چه (پ،ک،ک) استقلال کردستان را هدف نهایی خود قرار داده بود اما تنها 10 درصد مردم کردستان تا پایان راه آماده همراهی یا این حزب بودند و برخی دیگر به اهدافی چون احقاق حقوق فرهنگی، رعایت احترام، آزادی، در آمد بیشتر و کار و خدمات درمانی و آموزشی و غیره می اندیشیدند.

کردهای شمال عراق نیز که سالیان درازی با حکومت صدام در تعارض و مبارزه بودند از سال (1990) همزمان با جنگ کویت و متعاقب حضور نیروهای ائتلاف خارجی در شمال و جنوب عراق فرصتی مناسب برای در اختیار گرفتن امور سیاسی و اجتماعی منطقه کردستان یافتند و با حمله آمریکا به عراق تقریباَ بصورت فدرال در قالب دولت عراق به بازسازی حکومت خود پرداختند.

مطالبات ناسیونالیستی کردها در برابر دولتهای ملی اگر چه در حد کسب خود مختاری مطرح می گردد ولی در سطح منطقه ای نخبگان این قوم طالب استقلال، وحدت و تاسیس دولت مستقل کردستان هستند.

شاید ظهور دولتی مستقل و کردی برای برخی کشورها که در پی تجزیه کشورهای بزرگ و یکپارچه در خاورمیانه اند چندان نامطلوب نباشد. اسرائیل علاقه مند است که نفت کرکوک از طریق شمال عراق و اردن به بندر حیفا منتقل شود و آمریکا نیز با انتشار نقشه خاورمیانه جدید علاقمندی خود را نسبت به تجزیه کشورهای بزرگ اسلامی به دولتهای قومی و تغییر آرایش سیاسی منطقه خاورمیانه در چارچوب اهداف و منافع خود را ابراز داشته است.