نمونه سوالات به همراه جواب درس تکنولوژی و فرهنگ استاد مومنی (قسمت دوم)

دانلود PDF


1- تکنولوژی را تعریف و نظریه های تجددگرایانه را توضیح دهید

2- رابطه علم و تکنولوژی را بنویسید

3- رابطه تکنولوژی با هنر را بنویسید

4- نقش تکنولوژی در تغییرات اجتماعی و فرهنگی را توضیح دهید

5- رابطه تکنولوژی با سیاست را شرح دهید

6- نقش و کاربرد تکنولوژی در فرهنگ را بنویسید

7- مسئله علم و تکنولوژی در کشور های جهان سوم را شرح دهید

8- تکنولوژی های نوین و انسان امروزی و چالش های پیش رو را بنویسید

9- نقش تکنولوژی های پیشرفته در جهانی شدن فرهنگ

10- تحولات سریع تکنولوژی در جهان امروز را با توجه به تکنولوژی فرهنگ توضیح دهید

 

با تشکر از خانم ها حریرچیان و جوادی، پاسخ سوال های پنجم تا دهم در

5- رابطه تکنولوژی با سیاست را شرح دهید.

علم در دوران معاصر پیوند جدانشدنی با ساختار سیاسی دارد. دانشمندان عرصه علم و تکنولوژی با حضور در حوزه های سیاسی ، علم را وارد عرصه سیاسی نموده اند و سیاستمداران هم با حمایت از دانشمندان و دخیل نمودن آنان در سیاست روابط دوسویه ای را پدید آورده اند. مهمترین عامل موثر در پیشرفت علم و تکنولوژی هر کشور، اهمیتی است که مسئولان آن کشور برای علم و تکنولوژی قائل می باشند. اهمیت علم در کشورهای پیشرفته از آن نظر است که علم بعنوان یک وسیله حل مسئله دیده می شود .

امروزه در بسیاری از کشورهای صنعتی، حمایت دولت ها و دولتمردان از علم و تکنولوژی روابط متقابلی را در بین سیاستمداران و دانشمندان ایجاد نموده است چراکه سیاستمداران از مشاوره های دانشمندان در زمینه های گوناگون در جهت پیشبرد مقاصد سیاسی اجتماعی خود بهره مند می گردند و دانشمندان هم با اخذ حمایت سیاستمداران برای خود اعتبار و اعتماد اجتماعی کسب می‌نمایند مردم باید از آنچه در دنیای علم و تکنولوژی می گذرد آگاه باشند به همین دلیل بر سرعت اشاعه دانش افزوده است. در بحث روابط متقابل سیاستمداران و دانشمندان انتقادهای جدی متوجه آنهاست. اکثر انتقاداتی که متوجه دانشمندان بعنوان مشاوران سیاسی شده است مربوط به مراحل اولیه نهادی شدن نقش جدید دانشمندان است. در اوایل دانشمندان بصورت خصوصی و سری به همکاری و مشاوره در امور سیاسی می پرداختند اما امروزه این امر بسیار مرسوم و آشکار است و حتی در مقاطعی، فعالیت سیاسی برای یک دانشمند از ضروریات اجتماعی است. در دوران جنگ های ناپلئن اهمیت سیاسی به حدی بود که دانشمندان می توانستند برای تبادل اطلاعات و با آزادی تمام به فرانسه و انگلستان مسافرت نمایند . البته حضور دانشمندان در عرصه سیاسی کارکردهای مثبت زیادی هم دارد که رشد توسعه نهادهای آموزشی و تقویت علم و تکنولوژی از مهمترین آنها می باشد .

با نگاهی به گذشته و بررسی رابطه موجود بین تکنولوژی و ساختار سیاسی در می یابیم که اگر دولت ها بتوانند بدون سوگیری های سیاسی در خدمت علم و تکنولوژی باشند و اصحاب علم هم از توانایی های علمی خود در جهت توسعه جوامع یاری رسان باشند در کنار هم قرار گرفتن علم و تکنولوژی و سیاست در شکوفایی جوامع بسیار کارگشا خواهد بود. در جوامع گوناگون، یا علوم سیاسی اند و حاکمیت از طریق انتخاب آگاهانه طرح و برنامه ها و بطور کلی آنچه که علم و تکنولوژی باید انجام دهد بر آن اثر می گذارند و یا اینکه علوم غیر سیاسی باشند و دولتمردان هم از غیر سیاسی و آکادمیک بودن علوم و تکنولوژی استقبال نمایند. با نگاهی تاریخی به روند تلاقی علم و سیاست در جهان در می یابیم که هر چه علوم و تکنولوژی از استقلال برخوردار باشند و حضور کم رنگی در عرصه های سیاسی ( نه اجتماعی) داشته باشند، بیشتر می توانند جوامع را به توسعه پایدار رهنمون سازند.

6- نقش و کاربرد تکنولوژی در فرهنگ را بنویسید

فرهنگ دارای ویژگی های تکنولوژیکی، جامعه شناختی و ایدئولوژیک جامعه است که با تعیین مرز بین پدیده های مفید و مضر و بی طرف در محیط پیرامون انسان که او را قادر به کنترل محیط برای تحول به سمت امنیت و بقا هدایت می نماید. بنابراین فرهنگ برای انسان به مانند یک محیط ثانویه است که به دست انسانهای دیگر ساخته می شود. بر این اساس رابطه بین فرهنگ و تکنولوژی اینگونه است که فرهنگ جامعه تعیین کننده ماهیت تکنولوژی و توسعه آن و تحول فرهنگی تکنولوژی را شامل می شود. بر این اساس تکنولوژی سرمایه ای فرهنگی است که به مراتب مختلفی در جوامع وجود دارد. در برخی جوامع که خرده فرهنگهای تخصصی و علم گرا بوجود آمده ممکن است بین علم و تکنولوژی از نظر عوام هیچگونه فرقی وجود نداشته باشد اما تکنولوژی نقش فزاینده ای در زندگی مردم ایفا نموده و موجب بوجود آمدن نگرشهای خاصی در جامعه گردیده است و به این نکته هم باید اشاره نمود که بین این دو یک رابطه متقابل، معقول و منطقی وجود دارد که هر دو مکمل یکدیگر می باشند و در جهت رشد و ارتقاء و توسعه فرهنگی یک جامعه تلاش می نمایند.

فرهنگ مردمان یک سرزمین گویاترین جلوه از نگاه آن مردمان به محیط پیرامون خود و نحوه سازگاری با آن و چگونگی حفظ پیوند آنها با محیط است که تکنولوژی به صورت انباشته فنون، تجارب و علوم کاربردی است که انسانها بوسیله آن بر محیط تسلط یافته و مسائلی را که در نتیجه تعامل و ارتباط آنها با محیط روبروز می شوند حل می نماید و می توان آنرا یکی از مهمترین ویژگی های فرهنگی، بنیادی انسان برشمرد.

7- مسئله علم و تکنولوژی در کشور های جهان سوم را شرح دهید.

سلطه و کنترل، بخشی درونی و اساسی از علوم و تکنولوژی¬های جدید را تشکیل می¬دهد. این مفاهیم در قلب روش-شناسی علمی و روند ایجاد و تداوم علم قرار دارند. اهداف علم مدرن از ابتدای به وجود آمدن این علم در اولین مراحل رنسانس در اروپا، با مفاهیم سلطه و کنترل بیان شده¬اند. «فلاسفه» عصر روشنفکری در قرن هفدهم، کاملاً برخلاف میراث تفکر و تمدن اسلامی و دیگر تمدن¬هایی که بر مبنای آن جهان جدیدی را ساختند، مدعی جدایی تعقل از ارزش شدند. آن¬ها تعقل را به عنوان خنثی و بی¬طرف پنهان می¬کرد، بازسازی کردند. بنابراین هر گونه تعلقی که ارزش¬های خود را مطرح سازد، «غیر علمی» در نظر گرفته شد. از این رو فقط شیوه¬ی مسلط «آگاهی» و «دانستن» تعقل محسوب شد و همه¬ی گونه¬های دیگر، کنترل و سلطه بر انسان¬های غیراروپایی تبدیل شد که برای این کار، از روش علمی و تعقل خطی پاگرفته در آن، به عنوان ابزار استفاده شد. علم و تکنولوژی مدرن فعلی، در تجربه سلطه¬گرایانه اروپا و آمریکا و تجربه مستعمراتی جهان سوم رشد کرده است.

بحران علم مدرن، خود را در جهان سوم نیز به خوبی نشان می¬دهد. علم و تکنولوژی مدرن باعث شده است که جوامع جهان سوم جایگاه خود را از دست بدهند؛ فرهنگ¬های سنتی تخریب گردند و زیست بوم ملت¬های جهان سوم دچار خسارت همه جانبه گردد. علاوه بر این، شیوه¬ی چند بعدی و ترکیبی دانش در جهان سوم، به واسطه علم و تکنولوژی مدرن، با تفکر خطی، بی¬روح و غیر انسانی عقلانیت مدرن، جایگزین شده است. تکنولوژی و علم غربی، جوامع جهان سوم را به نام عقلانیت علمی، به نحوی سازمان یافته چپاول کرده است. این دستاورد محصول انقلاب سبز و استفاده¬ی وسیع از داروهای مدرن و به هدردادن منابع کمیاب و باارزش برای تحقیق در حیطه¬های تزیینی و غیرضروری بوده است. هیچ ملاک و معیاری نمی¬تواند بازگو کننده صدمات و تلفات ایجاد شده از سوی این تجارب مهندسی اجتماعی که از سوی متخصصان و مشاوران غربی برای جوامع جهان سوم به ارمغان آمده است، باشد.

در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، علم و تکنولوژی عاریتی غربی، هنوز ریشه ندوانده است. نه علم و نه عالمان مدرن، رابطه¬ای زنده و فعال با مشکلات، نیازهای اساسی و منابع محلی جوامع برقرار نکرده¬اند. علم مدرن و عالمان مدرن در جوامع در حال توسعه، اغلب بی¬رابطه، اسراف¬گرا، عقیم و غیرمولد، تقلیدگرا و دارای نشانه¬های کالاهای دست دوم و درجه دوم می¬باشند.

علاوه بر این، نظام علم و تکنولوژی مدرن در جهان سوم به قیمت از میان رفتن فرهنگ¬هایی رشد کرده است که پیش از سلطه فرهنگ اروپایی در آن مناطق، خوش درخشیده بودند. پیش از سلطه قدرت¬های استعماری اروپایی، تمدن¬های جهان سوم، نظام¬های معرفتی و صنعتگری پیچیده و گسترده خود را داشتند.

اصل هدایتگر همه¬ی این علوم و فلسفه¬ها این بود که جهان گنجینه¬ای از حقیقت است و هدف علم و تکنولوژی، فقط توانا ساختن بشر برای زندگی سعادتمند و سالم در جهان می¬باشد و نه تغییر و دستکاری دنیا.

سنت¬های آسیای جنوب شرقی نیز مملو از مثال¬های بی¬شماری از علوم و تکنولوژی بومی است. علم و تکنولوژی غربی، این نظام¬های معرفتی را تخریب کرد. نمود بارز این تخریب، در نفی همه¬ی این تمدن¬ها و فرهنگ¬های سنتی در تاریخ علم و تکنولوژی هویدا است. علم و تکنولوژی مدرن، داروسازی سنتی را تخریب و سرکوب کرده؛ معماری و تکنیک¬های خانه¬سازی محلی را از میان برد و کشاورزی و شیوه¬های آبیاری متناسب با محیط زیست را منسوخ نمود.

با توجه به ماهیت مخرب علم و تکنولوژی فعلی و این حقیقت که این علم وتکنولوژی از سوی کشورهای صنعتی و شرکت¬های چند ملیتی کنترل و مدیریت می¬شود، ضروری است که کشورهای جهان سوم مبنای محلی خاص خود را برای تولید، استفاده و توزیع دانش علم و تکنولوژی ایجاد کنند. کشورهای جهان سوم باید در این دوره با یکدیگر همکاری کنند. علاوه بر این، باید به طور کلی در مفهوم انتقال تکنولوژی و واردات علم از غرب تجدیدنظر کرد.

ایجاد فرهنگ علمی بومی نیازمند آن است که دانشمندان، تکنولوژیست¬ها، تصمیم¬گیران و فعالان جهان سوم، ارزش-های متناسب با علم و تکنولوژی سنتی را فراهم سازند. تکنولوژی¬ها و نظام¬های پزشکی سنتی باید ارتقا، پیشرفت و توسعه یابند و مبنایی برای ایجاد تکنولوژی¬ها و نظام¬های پزشکی بومی (اما کاملاً معطوف به زمان حال) قرار گیرند. به همین صورت، معضلات ملی نیز باید در چارچوب مدل فکری و بومی و با منابع محلی حل شوند.

صرفاً هنگامی علم و تکنولوژی می¬تواند برای ما معنادار باشد و نیازهای ما را برآورده سازد و خلاقیت و نبوغ واقعی ما را نشان دهد که در محیط اجتماعی – فرهنگی خودمان و از عقاید و فرهنگ¬های خودمان ریشه گرفته باشد. علم و تکنولوژی جهان سوم فقط با تکیه بر علوم، اصطلاحات و سنت¬های محلی در همه¬ی حیطه¬های تفکر و عمل، قابل شکل-گیری است.

کنفرانس بین‏المللی بحران در علوم مدرن، مالزی 1986، با توجه به ماهیت مخرّب علم و تکنولوژی فعلی و این حقیقت که کشورهای صنعتی و شرکت‏های چندملیتی آن را کنترل و مدیریت می‌کنند، ضروری است کشورهای جهان سوم، مبنای محلی خاص خود را برای تولید، استفاده و توزیع علم و تکنولوژی ایجاد کنند. کشورهای جهان سوم باید در این دوره با یکدیگر همکاری کنند. علاوه بر این، باید به طور کلی در مفهوم انتقال تکنولوژی و واردات علم از غرب تجدید نظر کرد.

8- تکنولوژی های نوین و انسان امروزی و چالش های پیش رو را بنویسید

در برهه ای از عصر و زمان زندگی می کنیم که نظاره گر پیشرفت علم ، هنر و تکنولوژی به صورت ثانیه ای می باشیم .تفاوت دنیای امروز با دنیای دیروز ، صنعت و تکنولوژی و فن آ وری امروز با گذشته و انسان امروزی با انسان های زمان گذشته از زمین تا آ سمان است . با حضور رسانه های ارتباطی ( صدا و سیما و ... ) دیگر، کودکان و فرزندان ما آن کودکان گذشته نیستند قطعا با یک آمادگی جسمی و روحی آ ماده تری وارد عرصه ی تعلیم و تعلم می شوند .

تکنولوژی، محصول نگرشی است که وجود نظم و معنای تعالی‏بخش در آن انکار شده است. به بیان دیگر، گرایش تکنولوژی جدید به این سمت است که به یک بخش از مردم توجه کند و به گروه‏های دیگر آسیب بزند. جورج اورول گفته بود که انسان‏های متوسط امروزی تقریبا به همان زود‌باوری انسان‏های متوسط قرون وسطا هستند. در قرون وسطا، مردم به حاکمیت همه‌ جانبه مذهبشان تحت هر شرایطی اعتقاد داشتند و امروزه ما هم به حاکمیت همه‌ جانبه علم تحت هر شرایطی معتقد هستیم.

1-سخن اینجاست که در کنار منافعی که به یک گروه می‌رسد و ضررهایی که به گروهی دیگر وارد می‌شود، این پرسش‌های اساسی مطرح است. بنابراین، چنین شد که همواره در تحولات تکنولوژیک، یک طرف، ذی نفع و طرف دیگر، بازنده است.

2- هر تکنولوژی، فلسفه‏ای دارد که در وادار کردن مردم به نوع خاصی از تفکر، شیوه استفاده از اعضا و جوارح، شیوه قانون‌مند کردن جهان، تقویت بعضی حس‏های انسانی و فروکش کردن برخی تمایلات فکری و اجتماعی تأثیر دارد و به نوعی، پشتوانه آن به شمار می‌رود.

3-تغییرات تکنولوژیکی، خاصیت تقویت‏کنندگی ندارند، بلکه توازن اکولوژیکی را بر هم می‏زنند. باید در قبال ابداع ‌های فنی، محتاطانه پیش برویم. نتایج و آثار این تحولات، همواره گسترده و در بیشتر موارد، پیش‌بینی ناشدنی و تغییرناپذیرند.

4- تکنولوژی، دوستدار اسطوره ‏ای شدن است. در توضیح این نکته باید گفت، فناوری امروز می‏خواهد بخشی از نظم طبیعی جهان شمرده شود و بر همین اساس، زندگی ما را بیش از آنچه برای ما ضرورت دارد، زیر نفوذ و سیطره خود درآورد.

به باور کارل گوستاو یونگ، انسان مدرن در کنار جهان قرار دارد، نسبت به گذشته و تاریخ احساس بی‏نیازی می‏کند و خود را در نقطه اوج و کمال می‏بیند. از نگاه او، گذشته، متروک است و همین غرور فریبنده سبب شده است انسان مدرن از دین و اعتقادات فاصله بگیرد و به آرمان‏هایی چون توسعه تکنولوژی، دموکراسی اجتماعی و تضمین منافع اقتصادی دل ببندد. تحولاتی چون احساس پوچی از درون و رخ دادن جنگ جهانی در بیرون سبب شد تا این انسان در وضعیت بی‌اطمینانی قرار گیرد.

انسانی که وی را مدرن می‏خوانیم ـ یعنی انسانی که نسبت به زمان حاضر، بی‌واسطه، آگاه است ـ به هیچ‏وجه انسان معتدلی نیست. او بیشتر مثل انسانی می‏ماند که روی قله‏ای ایستاده است و خود را کاملاً جدا از جهان می‏داند و در جایی قرار دارد که آینده بی‏پایان پیش روی اوست و بالای سرش آسمان‏ها هستند و در پایین، همه بشریت با تاریخی آکنده از همه ابهام‌های مربوط به دوران باستان قرار دارد.

به اعتقاد نویسنده، راه برون ‌رفت از این وضعیت، توجه دوباره انسان به ارزش ‏های دینی است. البته نه آن دین مادی شده انسان مدرن، بلکه دینی که منشأ الهام و فیض الهی باشد.

9- نقش تکنولوژی های پیشرفته در جهانی شدن فرهنگ

ما در معرض تحولات گوناگون جهانی شدن از جمله ظهور صنایع جهانی ارتباطات، رشد شرکت های چند ملیتی، تأثیر بازارهای مالی جهانی، گرم شدن سیاره زمین و اقدامات بین المللی مربوط به حقوق بشر قرار گرفته ایم. عوامل فوق به ایده جامعه جهانی اهمیت خاصی بخشیده اند . بشر امروز می داند که محدودیتهای جغرافیایی هر روز کمتر شده و جهان به یک مکان واحد تبدیل می شود. مفهوم جهانی شدن به تدریج وارد محافل علمی شده است . این مفهوم تا اوایل دهه 1980 اعتبار علمی چندانی نداشت ولی از آن به بعد، کاربرد مفهوم کاملاً جهانی شده است . اغلب جنبه های جهانی شدن در واقع تعهد و انعکاسی است که هم شامل افزایش سطح برنامه ریزی تجاری برای بازاریابی در سطح جهان و هم اقداماتی میشود که از سوی جنبش طرفداران محیط زیست برای حفظ سیاره زمین به عمل می آید. مفهوم جهانی شدن از لحاظ ایدئولوژیک شبهه انگیز است . زیرا همانند مفهوم نوگرایی که قبلاً مطرح بود، توجیه کننده این اندیشه است که گسترش فرهنگ غربی و جامعه سرمایه داری محصول نیروهایی است که از کنترل انسان خارجند و در جهت تغییر جهان عمل می کنند. این واقعیتی کتمان ناپذیر است که مرحله جهانی شدن با این تحولات همراه است . جهانی شدن نتیجه مستقیم گسترش فرهنگ اروپایی از طریق مهاجرت، استعمار، و تقلید فرهنگی به سراسر کر ه زمین است . این پدیده همچنین به طور ذاتی از طریق فعالیت های سیاسی و فرهنگی با الگوی توسعه سرمایه داری همراه است . اما این گفته به این معنا نیست که سراسر سیا ره زمین باید غربی یا سرمایه داری بشود، بلکه به این معناست که هر نظام اجتماعی باید وضعیت خود را نسبت به غرب سرمایه داری سامان دهد یا رابطه و نسبت خود را با آن بداند. جهانی شدن فرآیندی است که از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته و با نوگرایی و توسعه سرمایه داری همزمان بوده و از همان زمان تأثیرات آن رو به فزونی بوده است، اما اخیراً شتابی ناگهانی در آن پدیدار شده است . جهانی شدن یک فرآیند متأخر است که با سایر فرآیندهای اجتماعی نظیر فراصنعتی شدن و فرانوگرایی یا شالوده شکنی سرمایه داری همراه است.

«جهانی شدن» اصصلاح عامی است به مفهوم مجموعه تحولات اقتصادی، اجتماعی، فنی، فرهنگی و سیاسی که به عنوان عامل فزاینده وابستگی متقابل، همگون شدن و تعامل میان افراد و شرکت‌ها در مکان‌های مختلف در نظر گرفته می‌شود.

  ?          گسترش تنوع فرهنگی و دسترسی آسان‌تر به فرهنگ‌‌های مختلف، مثلا صادرات فیلم‌های هالیوود و بالیوود. اگرچه فرهنگ وارد شده به آسانی جایگزین فرهنگ‌های محلی می‌شود.

? رونق سفر‌های بین‌المللی و صنعت توریسم.

? بالا رفتن آمار مهاجرت‌ها شامل مهاجرت غیرقانونی نیز می‌شود.

? توسعه تولید کالا‌های مصرفی برای دیگر کشورها به‌خصوص در شرایطی که با فرهنگ آنها سازگار باشد.

? گرایشات و فرهنگ‌های عمومی در سطح جهان.

? وقوع رویداد‌های ورزشی جهانی مثل جام‌جهانی فوتبال و مسابقات المپیک.

? شکل‌گیری و پیشرفت مجموعه ارزش‌های جهانی.

نتایج در زمینه فناوری و قوانین

? پیشرفت زیرساخت‌های مخابراتی و ماهواره‌‌های مخابراتی مجهزتر، کابل‌های نوری زیردریایی و تلفن‌های بی‌سیم.

? افزایش شمار اعمال استاندارد‌های جهانی مثل کپی‌رایت و حق ثبت اختراع.

? فشار جامعه وکلا برای ایجاد دادگاه جرائم بین‌الملل و جنبش‌های حقوق بین‌الملل

10- تحولات سریع تکنولوژی در جهان امروز را با توجه به تکنولوژی فرهنگ توضیح دهید.

در برهه ای از عصر و زمان زندگی می کنیم که نظاره گر پیشرفت علم ، هنر و تکنولوژی به صورت ثانیه ای می باشیم .تفاوت دنیای امروز با دنیای دیروز ، صنعت و تکنولوژی و فن آ وری امروز با گذشته و انسان امروزی با انسان های زمان گذشته از زمین تا آ سمان است . با حضور رسانه های ارتباطی ( صدا و سیما و ... ) دیگر، کودکان و فرزندان ما آن کودکان گذشته نیستند قطعا از یک آمادگی جسمی و روحی آ ماده تری وارد عرصه ی تعلیم و تعلم می شوند .

بشر صاحب فرهنگ است، درست همان طور که صاحب روح است. همه فرهنگ ها به طور پیوسته در حال تغییرند و این تغییرات، امروزه، هم سریع تر و هم عمیق تر از گذشته شده اند. تکنولوژی نوین ارتباطی در دنیای امروز باعث تحولات عظیم و پیچیده ای در روابط و مناسبات انسانی و ایجاد شکل جدیدی از الگوهای ارتباطی شده و به مقوله هویت نیز مفهوم جدیدی بخشیده است. حجم بالای اطلاعات و دانش های تازه به راحتی از طریق شبکه های اطلاعاتی و ارتباطی می تواند در اختیار افراد و سازمان ها در همه کشورهای جهان قرار گیرد و شبکه های اطلاعاتی در دسترس همگان قرار خواهد گرفت.

مرور تاریخچه وسایل ارتباطی در کشورهای جهان سوم نشان می دهد که انتقال تکنولوژی همواره از سوی کشورهای پیشرفته صورت می گیرد و اغلب بر اساس به کار بستن نیازها و روش های مرسوم در کشورهای پیشرفته تر است. به علاوه انتقال تکنولوژی همیشه همراه با سلطه سیاسی بوده است. بنابراین میزان بهره وری کشورها از وسایل ارتباطی با میزان سلطه آنان بستگی تام دارد. گذشته از این اهداف، تکنولوژی به طور قطع بر فرهنگ جوامع تاثیر می گذارد و این از خصوصیات فرهنگ است. تکنولوژی خواه ناخواه وارد جامعه می شود و وقتی وارد شد روی نقطه نظرات و رفتارها اثر می گذارد. تکنولوژی بی رحم است و وقتی که وارد شد به آسانی نمی توان از آن گذشت، اما می توان آن را در خدمت فرهنگ غیر مادی قرار داد و به جای رد یا طرد، از آن استفاده مطلوب و بهینه کرد. باید به این امر بیندیشیم که چگونه می توان بجا و مناسب از تکنولوژی جدید بهره برد و راه صحیح استفاده از آن را به عموم مردم آموخت؟ چون اگر این ابزار، نابجا و نادرست و یا با سوء نیت به کار گرفته شود، می تواند به صورت نیرویی ویران کننده و مصیبت بار عمل کند.

با توجه به ویژگی های تکنولوژی نوین که قابل کنترل نیستند باید به تقویت بنیه های عقیدتی، باورها و ایمان افراد و به عبارت دیگر، درونی کردن ارزش ها توجه کرد. از آنجایی که خانواده، جامعه اولیه فرد است، بنابر این آگاهی دادن به افراد و خانواده ها راه موثری در جهت استفاده صحیح از تکنولوژی است، زیرا نقش خانواده در تربیت فرزندان انکار ناپذیر است. همچنین شناخت و آگاهی از امکانات موجود، شیوه های بهتری را برای بهره برداری از امکان و یا طرد آن فراهم می کند.

در این بین، اینترنت نیز به عنوان یکی از مظاهر بارز تکنولوژی های نوین ارتباطی که در طی سال های اخیر رشد چشمگیری داشته، تاثیر بسیار مهمی بر ساختار اجتماعی و فرهنگی جوامع امروزی داشته است.

امروزه محققان به چهار دلیل عمده به استفاده از اینترنت می پردازند؛

گسترش ارتباط با محققان دیگر در سطح ملی و بین المللی با استفاده از پست الکترونیکی.

گسترش همکاری های ملی و بین المللی از طریق انتشار آثار مشترک، مدیریت و نظارت بر برنامه های تحقیقی مشترک و همکاری با بخش صنعت.

دستیابی به منابع اطلاعاتی.

دستیابی به منابعی نظیر ابرکامپیوترها، تلسکوپ ها و...

به باور کاستلز، حوزه فرهنگ با ظهور تکنولوژی های جدید، دستخوش دگرگونی های فراوان شده است؛ چرا که سرعت انتقال جریان فرهنگ از طریق ارتباطات نوین افزایش می یابد. به اعتقاد کاستلز، جایگاه اینترنت به عنوان زیرساخت اساسی جامعه اطلاعاتی بسیار مهم است؛ چرا که اینترنت به تقویت همه جانبه جامعه اطلاعاتی کمک فراوانی می کند. از نظر او، اینترنت باعث تمرکز زدایی، تنوع بی شمار مطالب، مجازی بودن، کاهش اهمیت زمان و مکان و... می شود.

اینترنت همبستگی «درون گروهی» را کاهش می دهد، گفتگو با اعضای بیگانه را آسان می کند و در نتیجه ارتباطات «برون گروهی» را تسهیل می نماید. اینترنت به عنوان رسانه ای که می تواند به کار تامین مقاصد سیاسی بیاید یا عاملی برای رشد اقتصادی باشد، می تواند موجبات تغییر فرهنگ جوامع را فراهم کند. از این جهات اینترنت به افراد میدان می دهد تا عقاید، نظریات و ارزش هایشان را به دیگران عرضه کنند و به این ترتیب به آنها امکان می دهد که بهترین بهره را از این ابزار ببرند. اینترنت به دو شیوه موجب تغییر فرهنگی می شود؛ نخست، فرهنگ خودش را عرضه می کند و دوم، گذرگاهی برای سایر فرهنگ ها تدارک می کند. اینترنت، علاوه بر آنکه محیطی برای تبادل فرهنگی مهیا و گذرگاهی برای دسترسی کاربران به فرهنگ های دیگر تدارک می کند، خود نوعی فرهنگ یا خرده فرهنگ است که همه فرهنگ ها را دربر می گیرد.