نام استاد : جناب آقای مومنی

نام دانشجو : فرزانه امیری  

موضوع : خلاصه صفحات 48 تا56 کتاب فعالیتهای فرهنگی

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

درسابق نام وزارت آموزش وپرورش کنونی وزارت فرهنگ  بود یعنی اول لفظ اجوکیشن رافرهنگ ترجمه کرده بودند ، امابعد لفظ آموزش وپرورش رامناسبتر دانستند.البته اکنون باتغییراتی که عارض معنی فرهنگ شده ،   تعبیرآموزش وپرورش برفرهنگ برتری دارد ، به این شرط که آموزش وپرورش رادوامرجدا ازهم ندانند.

مزیت آموزش وپرورش برفرهنگ : معنی ومفهوم آموزش وپرورش روشن تراست وباروح عالم کنونی نیز مناسبت بیشتری دارد.درگذشته تربیت رامترادف با پرورش نمی دانستند ، یعنی درمفهوم پرورش ، قدرتی نهفته بود که درتربیت نبود.

آموزشهای رسمی وغیررسمی :

آموزشهای رسمی درسطح پائین تریعنی فضایی آماده شده برای کسب علم ودانش که دراین فضا معلم برطبق برنامه درسی خود درس میدهد ودانش آموزهم وظیفه اش یادگیری آنها است .

آموزش رسمی درسطح بالا ترآموزش رسمی برای آماده کردن نیروی انسانی درمحیط کار مطرح میشود.

وظایفی که برعهده آموزشهای رسمی دراین حوزه است عبارتند از:

1-تعیین نیازهای آموزشی

2-تعیین اهداف وسیاستهای آموزشی

3-تهیه کتابها ، مجلات ، مقالات وابزارووسایل سمعی وبصری که دردوره های آموزشی مورد استفاده قرارمیگیرند.

4-انتخاب مدرسان ، مربیان وسخنرانان مناسب وحائز شرایط برای ارائه مطالب

5-کنترل وهماهنگ کردن فعالیتهای مختلف آموزشی ونظارت برآنها

6-ارزیابی دوره های آموزشی

آموزشهای غیررسمیشکل متفاوتی از آموزشهای غیررسمی دارند.این آموزشها درهمه جا حضوردارند ، حتی درجایی که آموزشهای رسمی هستند ودقیقاً دردل آموزشهای رسمی شکل می گیرند وآثاروماندگاری آنها بیشتراز آموزشهای رسمی است.هرجاصحبت ازآموزش به میان می آید توجه به آموزش رسمی معطوف می شود، درحالی که بخش اعظم آموزشها از نوع غیررسمی است وبدون اینکه متوجه آنها باشیم ، طی یک فرایند بی سروصدا درمحیط کاروزندگی ما جریان دارند وشکل می گیرند. عمق آموزشهای غیررسمی مثل گسترش طیف ودامنه آنها بسیارزیاد است بطوری که اثرات مثبت ومنفی آموزشهایی که به طریق غیررسمی انجام میشوند بسیارطولانی مدت بوده وبرای سالیان دراز درذهنها باقی می ماند .بنابراین باید مراقب باشیم که باعملکرد منفی خود اثرات نامطلوبی رابه طورناخواسته به سایرین منتقل نکنیم . به عنوان مثال مدیریک سازمان خواه ویاناخواه به عنوان الگویی اثرگذاربرنیروی انسانی مورد توجه قرارداردورفتاراوالگویی تمام عیاربرای کارکنانش است . پس باید طوری عمل کند که درنهایت ، تعهد ووجدان کاری همران بانظم وانضباط فردی ، سازمانی واجتماعی را به کارکنان وهمکاران خود منتقل نماید.

تفاوت آموزش های رسمی وغیررسمی :

آموزشهای رسمی

آموزشهای غیررسمی

سطحی

عمیق (ملکه ذهن می شود)

کمی

کیفی

زودگذروناپایدار

دیرپاوماندگار

درحافظه کوتاه مدت ضبط می شود

درحافظه بلند مدت نقش می بندد

قابل اندازه گیری  است

غیرقابل اندازه گیری است

ا زطریق آموزش مستقیم انتقال می یابد

از طریق آموزش غیرمستقیم انتقال می یابد

به برنامه ریزی کوتاه مدت احتیاج دارد

به برنامه ریزی بلند مدت احتیاج دارد

پاداش ها از نوع مادی است

پاداش ها از نوع معنوی است

آشکار

پنهان

جایگاه فرهنگ درآموزش :

خاصیت علم جهان وطن است . یعنی اینکه همه جا می تواند به وطن علم مبدل شود . آموختن علم نیز به شرایطی بستگی دارد . علم به همه جا میرود ،اماهرچه زمین مستعد تروآب مناستبر باشد ،پرورش می یابد. پس می توان گفت که این زمین مستعد وآب مناسب به منزله فرهنگ درهرجامعه ای است ، یعنی تاشرایط وفضای مناسب فرهنگی وجودنداشته باشد ، علم نمی تواند درآنجا پرورش پیدا کند پس دانش نیز به تنهایی نمی تواند زمینه رشد انسانها رافراهم کند از طریق فعالیتهای فرهنگی میتوانیم فضای فرهنگی مناسب رابرای پرورش دانشمندان آینده که دانش آموزان امروز هستند فراهم کنیم.مهارتها، فنون ، تحقیق ودانش درنظام زندگی بشری جای دارد. اماچیزی که رشته اتصال وارتباط اینها رانگه میدارد چیزی جز فرهنگ یک جامعه نیست زیرامیتواند اتصال وارتباط رامفهومی تروبنیادین ترکند.آموزش مهارتها ، فنون وعلوم رسمی بستگی به شرایط روحی وفرهنگی دارد .

 

 

فرق فرهنگ باآموزش وپرورش:

آموزش : یعنی آنچه میدانیم ومی خواهیم به افرادی که دردسترس داریم بیاموزیم . یعنی دانش خود راهمانقد که داریم وآنطور که دلمان میخواهد به دیگران منتقل کنیم .

پرورش :یعنی افرادی راکه دراختیارداریم ، آنطورکه می خواهیم ودوست داریم مطابق میل وسلیقه خود بپروریم وبارآوریم . کسی وجامعه ای دراین راه موفق است که توانسته باشد افراد جامعه خودرابه دلخواه خود پرورانده باشد.

فرهنگ : یعنی بیرون کشیدن تراوش های نووپدیده هایی که دردرون آدمی نهفته است . هرفردی باافراد دیگر متفاوت است ومجموعه تراوش های درونی ونوزایی های ذهنی واستعدادهای نهفته هرفرد بادیگران درتمام تاریخ تفاوت داشته وداردوسبب افزایش ، گوناگونی ، گستردگی ، پیشرفت ، شادابی وپویایی دانش هنرومعرفت شده است . پس فرهنگ یعنی آفرینش وهرآموزش وپرورشی رانمی توانیم باواژه فرهنگ هم معنی کنیم اگر به این درجه نائل شدیم آن هنگام است که میتوانیم خودرافرهنگی بدانیم وکاری که انجام میدهیم درحوزه فرهنگ بدانیم.

 

باآرزوی توفیق الهی                    

و سپاس فراوان از استاد گرامی                                      

 

نمونه سوالات:

نمونه سوال

نمونه سوال