نقش بخش دولتی در صنایع فرهنگی (قسمت اول) 

بتول مومن بیک

دانلود PDF


صنایع فرهنگی و نقش آن در تولید ملی 

 فرهنگ در کشور کانادا بخش پویای اقتصاد آن است. در سند استراتژی تجارت جهانی کانادا در سال 2005 آمده است: ما در صنایع مختلف ترجیح می دهیم عمدتا تولید کننده و صادر کننده باشیم تا وارد کننده محض، اما در صنایع فرهنگی ضرورت دارد که ما وارد کننده نباشیم. وارد کننده و مصرف کننده فرهنگ دیگران بودن به هیچ وجه پذیرفتی نیست.

صنایع فرهنگی گونه‌ای از صنعت است که به خلق ایده، تولید و توزیع محصولات و خدماتی می‏پردازد که ماهیت فرهنگی دارند و مخاطب آن‏ها جنبه‏ها و ابعاد فرهنگی فرد و جامعه است. از آن‌جایی که تولید محصولات و خدمات فرهنگی بر خلاقیت، مهارت، دانش و استعداد تولیدکنندگان آن استوار است، صنایع فرهنگی را صنایع خلاق نیز می‌نامند.


صنایع فرهنگی از شاخه های مختلفی تشکیل شده است، که هر شاخه به انواع گوناگونی از صنایع فرهنگی تقسیم می شود.

- صنایع فرهنگی هنری: شامل سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی، موسیقی، نمایشگاه های هنری، مد و طراحی لباس، طراحی دکوراسیون، صنایع دستی و پویا نمایی

- صنایع فرهنگی چندرسانه ای: شامل ماهواره، رادیو، تلویزیون، وب سایت های اینترنتی و تبلیغات

- صنایع فرهنگی مکتوب: شامل کتاب ها، نشریات و رزونامه ها

- صنایع فرهنگی سرگرمی: شامل موزه داری، جشنواره ها، تفریحات، گردشگری، اسباب بازی و بازی های رایانه ای

ویژگی های صنایع فرهنگی در دو بعد فرهنگی و صنعتی قابل بررسی است. در بعد فرهنگی می توان به  این ویژگی ها اشاره نمود.

صنایع مختلف، محصولاتی تولید می‌کنند که تنها ارزش فیزیکی دارند و ماده‌ی اولیه بیشتر آن ها را طبیعت فراهم می‌کند. این محصولات غالباً معنا و مفهوم خاصی را منتقل نمی‌کنند. اما ماده اولیه تولیدات در صنایع فرهنگی، از احساسات و تراوش‌های ذهنی افراد خلاق و اصحاب فرهنگ گرفته می‏شود؛ و آنچه ارزش تولیدات و خدمات فرهنگی را رقم می‌زند، محتوای آن ها است که یک پیام فرهنگی را به مخاطبان خود انتقال می‌دهد.

صنایع فرهنگی در زمره‌ صنایع نرم قرار می‌گیرد؛ اما معمولاً از طریق یک رسانه یا ابزار انتقال می‌یابد که ممکن است سخت‌افزاری باشد. به عنوان مثال فیلم سینمایی یک محصول صنایع فرهنگی است که ماهیت نرم دارد اما از طریق ابزارهای دیجیتال جابه‌جا‌شده و به فروش می‌رسد. بنابراین در صنعت فرهنگی باید بین محتوای فرهنگی و ابزار انتقال تفاوت قائل شد.

صنایع فرهنگی، هویت بخش هستند. هویت فرهنگی ملت ها و تمدن ها جز از طریق صنایع فرهنگی با هیچ صنعت دیگری نمی تواند به سایرن معرفی شود.

ویژگی های صنایع فرهنگی در بعد صنعتی عبارتند از:

- صنعت با تولید و توزیع نظام‌مند کالاها و خدمات سر و کار دارد. بنابراین فعالیت‌های فرهنگی آن گاه می‌توانند مصداق صنایع فرهنگی باشند که فعالیت‌ها و فرآیندهای جاری در آن‌ها بر اساس شیوه‌های صنعتی مدرن انجام شوند.

- در صنایع فرهنگی مانند دیگر صنایع باید اهداف اقتصادی داشت. برای فعالیت های فرهنگی باید انگیزه و هدف اقتصادی نیز داشت تا در زمره صنایع فرهنگی قرار گیرد.

- از آن جایی که یکی از ابعاد مهم در صنعت، تولید انبوه است. در صنایع فرهنگی مانند سایر صنایع تولید باید به صورت انبوه صورت گیرد.

- فناوری، زیربنای صنایع فرهنگی است. در حال حاضر در صنایع فرهنگی از فناوری های پیشرفته استفاده می شود. به عنوان مثال در صنعت سینما، فناوری جایگاه بسیار مهمی دارد. فناوری ابزار تولید است و برای طراحی و تولید محصولات و خدمات فرهنگی به این ابزار نیاز است.

صنایع فرهنگی، اولین بار توسط تئودور آدورنو و ماکس هورکهایمر، از نظریه پردازان مکتب فرانکورت، در کتاب دیالکتیک روشنگری تحت عنوان صنعت‏ فرهنگ و فرهنگ توده مطرح شد. به زعم آدورنو و هورکهایمر، صنایع فرهنگی باعث عمومی شدن محصولات فرهنگی در جامعه می‏شود. این صنایع می‏توانند هم کارکردهای مثبت داشته باشند و هم کارکردهای منفی. یعنی هم می‏تواند باعث تخریب‏ ارزش‏های فرهنگی و بومی جامعه شود که تحت عنوان تهاجم فرهنگی یاد می‏شود و هم می‏تواند کالاها و محصولاتی‏ تولید کند که باعث تقویت بنیان‏های ارزشی و فرهنگی یک جامعه شود.

صنایع فرهنگی در جهان

صنایع فرهنگی در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان، تقریبا جایگاه اول را از نظر اقتصادی به خود اختصاص داده است. به عنوان مثال در قاره آمریکا، اقتصاد ایالات متحده در سیطره صنایع فرهنگی است. فرهنگ در کشور کانادا بخش پویای اقتصاد آن است. در سند استراتژی تجارت جهانی کانادا در سال 2005 آمده است: ما در صنایع مختلف ترجیح می دهیم عمدتا تولید کننده و صادر کننده باشیم تا وارد کننده محض، اما در صنایع فرهنگی ضرورت دارد که ما وارد کننده نباشیم. وارد کننده و مصرف کننده فرهنگ دیگران بودن به هیچ وجه پذیرفتی نیست.

در اروپا، صنایع فرهنگی دچار تحولات زیادی شده است. به عنوان مثال در فرانسه، وسعت تولیدات در زمینه‌های کتاب، فیلم و انواع محصولات فرهنگی به طور مداوم از افزایش برخوردار بوده و تولید و توزیع این محصولات در این کشور وجهه بین المللی یافته است. صنعت تبلیغات در انگلستان بزرگترین بازار اروپایی این صنعت بوده است و انگلستان، تصمیم دارد به قطب اصلی توسعه صنایع فرهنگی در قاره اروپا تبدیل شود.

در آسیا و اقیانوسیه، چینی‌ها در سال‌های اخیر توجه ویژه‌ای به صنایع فرهنگی داشته اند و طرح‌های گسترده‌ای برای آن ریخته‌اند. در سال 2006 یکی از مهمترین نمایشگاه‌های بین المللی صنایع فرهنگی در چین برگزار شد. حوزه فرهنگی کره جنوبی دارای اقتصادی پویا است. بیشترین درآمد کشور هند در حوزه‌های سینما و تولید نرم‌افزارهای رایانه‌ای می‌باشد. سرمایه‌گذاری بر روی صنایع تفریحی و فرهنگی از جمله‌ مهم ترین اولویت‌های فرهنگی دولت استرالیا محسوب می‌گردد.

حتی در آفریقا، کشور آفریقای جنوبی، دارای استراتژی های جدی و مطالعه شده در حوزه صنایع فرهنگی است.

‌با توجه به نمونه های فوق مشاهده می کنیم که کشورهای پیشرفته در صنایع فرهنگی پیشتاز هستند، اما بسیاری از کشورهای در حال توسعه با این که پتانسیل بالایی در صنایع فرهنگی دارند، به رغم میراث فرهنگی غنی‌ و استعدادهای فرهنگی سرشار، عمدتاً بازیکنان حاشیه ای این عرصه می‌باشند.